پارت پانزدهم
پارت پانزدهم
ا.ت پشت در اتاق نشسته بود
اون اینجا چیکار می کرد؟
چه اتفاقی افتاده بود؟
این مرد کی بود و چیکارش داشت؟
صدای قدم های دو نفرو از راهرو شنید
یونگی و یه زن که روپوش بلند سفید پوشیده بود به طرف ا.ت اومدن
+ایشون همون خانومه
-از نظر ظاهری که شبیهن....باید ببینم از نظر دی ان ای و ژنتیک هم هستن یا نه؟!
یونگی دست ا.ت رو گرفت و پشت سر دکتر به اتاقی رفتن که وسایل آزمایشگاهی داخلش بود
یونگی ا.ت رو روی صندلی نشوند
+فقط می خواییم یه آزمایش ساده بگیریم ازت
دکتر دست ا.ت رو با پنبه الکلی خیس کرد و بعد سوزنی رو وارد دستش کرد
ا.ت از سوزش زیادش لبشو گاز گرفت
دکتر با رضایت به مقدار خونی که داخل سرنگ بود نگاه کرد و اون رو داخل یه ظرف شیشه ای ریخت
+فقط چند دقیقه وقت میبره....
دکتر به دستگاه خیره شد
با حروفی که نمایان شد لبخندش پهن تر شد و از اتاق خارج شد
ا.ت متعجب رفتن دکتر رو نگاه کرد
اون کارها چه معنی ای میداد؟!
چند دقیقه گذشت تا یونگی داخل اتاق شد
+بلند شو بیا بیرون...
ا.ت بدون حرفی از اتاق خارج شد
چند دقیقه گذشت که مردی رو دیدن که از ورودی بیمارستان به سمت اونها میدوید
با خاطر بارون موهای فرش خیس شده بود و از پیرهن و کرواتش آب می چکید
-بالاخره پیدات کردم!
و مرد ا.ت رو توی بغل خودش گرفت
یونگی با دیدن اونها لبخندی از رضایت زد و از خستگی زیاد روی زمین نشست
کیم تهیونگ معروف ترین بازیگر کره بالاخره بعد از ۲۰ سال جستجو خواهر کوچیکترشو پیدا کرد....
پشماتووون😂🤝🏻
ا.ت پشت در اتاق نشسته بود
اون اینجا چیکار می کرد؟
چه اتفاقی افتاده بود؟
این مرد کی بود و چیکارش داشت؟
صدای قدم های دو نفرو از راهرو شنید
یونگی و یه زن که روپوش بلند سفید پوشیده بود به طرف ا.ت اومدن
+ایشون همون خانومه
-از نظر ظاهری که شبیهن....باید ببینم از نظر دی ان ای و ژنتیک هم هستن یا نه؟!
یونگی دست ا.ت رو گرفت و پشت سر دکتر به اتاقی رفتن که وسایل آزمایشگاهی داخلش بود
یونگی ا.ت رو روی صندلی نشوند
+فقط می خواییم یه آزمایش ساده بگیریم ازت
دکتر دست ا.ت رو با پنبه الکلی خیس کرد و بعد سوزنی رو وارد دستش کرد
ا.ت از سوزش زیادش لبشو گاز گرفت
دکتر با رضایت به مقدار خونی که داخل سرنگ بود نگاه کرد و اون رو داخل یه ظرف شیشه ای ریخت
+فقط چند دقیقه وقت میبره....
دکتر به دستگاه خیره شد
با حروفی که نمایان شد لبخندش پهن تر شد و از اتاق خارج شد
ا.ت متعجب رفتن دکتر رو نگاه کرد
اون کارها چه معنی ای میداد؟!
چند دقیقه گذشت تا یونگی داخل اتاق شد
+بلند شو بیا بیرون...
ا.ت بدون حرفی از اتاق خارج شد
چند دقیقه گذشت که مردی رو دیدن که از ورودی بیمارستان به سمت اونها میدوید
با خاطر بارون موهای فرش خیس شده بود و از پیرهن و کرواتش آب می چکید
-بالاخره پیدات کردم!
و مرد ا.ت رو توی بغل خودش گرفت
یونگی با دیدن اونها لبخندی از رضایت زد و از خستگی زیاد روی زمین نشست
کیم تهیونگ معروف ترین بازیگر کره بالاخره بعد از ۲۰ سال جستجو خواهر کوچیکترشو پیدا کرد....
پشماتووون😂🤝🏻
۸۰.۶k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.