رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙
رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙
پارت³²
⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰
درجا دیدم یونگی داره زنگ میزنه.
یونگی: الو؟ سلام داداش چطوری، ما یه پارتی..
من: یونگییییییییی..برسسس به دادممممم.. جیسووو داره میمیریهههههههه!
ماشین خودم خرابه تروخداااا خودتووو برسون.
یونگی: چیییی؟ جیسوووووو؟ چه اتفاقی براش افتادهههههه؟
من: سم خورده..سم فلج بدن..تا یه ربع دیگه میمیره..تروخدا زودتر بیا.
یونگی: ببین جین، باید بهش تنفس مصنوعی بدی که هوشیاریشو از دست نده تا من میامم باشه؟
گوشیو قطع کردم..
تنفس مصنوعی؟
نگاهی به لباش کردم..از بی آبی خشک شده بودن..
واسه نجات جونش..مجبور بودم..
بینیشو گرفتم و لبامو گذاشتم رو لباش..
(نویسنده به خاطر این صحنه مرد،غش کرد.)
فوت کردم و دوباره..
جیسو..تنهام نزار..
خودمم عجیب سرگیجه داشتم..
رفتم آیفونو واسه یونگی زدم ولی..
#یونگی
پامو روی گاز فشار میدادم و با سرعت خیلی زیاد به سمت خونه جین حرکت کردم..
اگه بلایی سر جیسو بیاد..من چیکار کنم..
در از قبل واسم باز بود.
بدو از پله ها رفتم بالا که دیدم جین بیهوش دم در افتاده..
من: جیننننن؟ هیونگیییی؟ بیدارررر شووو!
اینجا چه خبرههههه؟
بدو زنگ زدم جیمین و نامجون.
سم فلج بدن..
نه..
وای وای اوضاع حساسسسهه خمارییی ها کجایدددد
پارت³²
⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰
درجا دیدم یونگی داره زنگ میزنه.
یونگی: الو؟ سلام داداش چطوری، ما یه پارتی..
من: یونگییییییییی..برسسس به دادممممم.. جیسووو داره میمیریهههههههه!
ماشین خودم خرابه تروخداااا خودتووو برسون.
یونگی: چیییی؟ جیسوووووو؟ چه اتفاقی براش افتادهههههه؟
من: سم خورده..سم فلج بدن..تا یه ربع دیگه میمیره..تروخدا زودتر بیا.
یونگی: ببین جین، باید بهش تنفس مصنوعی بدی که هوشیاریشو از دست نده تا من میامم باشه؟
گوشیو قطع کردم..
تنفس مصنوعی؟
نگاهی به لباش کردم..از بی آبی خشک شده بودن..
واسه نجات جونش..مجبور بودم..
بینیشو گرفتم و لبامو گذاشتم رو لباش..
(نویسنده به خاطر این صحنه مرد،غش کرد.)
فوت کردم و دوباره..
جیسو..تنهام نزار..
خودمم عجیب سرگیجه داشتم..
رفتم آیفونو واسه یونگی زدم ولی..
#یونگی
پامو روی گاز فشار میدادم و با سرعت خیلی زیاد به سمت خونه جین حرکت کردم..
اگه بلایی سر جیسو بیاد..من چیکار کنم..
در از قبل واسم باز بود.
بدو از پله ها رفتم بالا که دیدم جین بیهوش دم در افتاده..
من: جیننننن؟ هیونگیییی؟ بیدارررر شووو!
اینجا چه خبرههههه؟
بدو زنگ زدم جیمین و نامجون.
سم فلج بدن..
نه..
وای وای اوضاع حساسسسهه خمارییی ها کجایدددد
۲.۸k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.