دخترایخشنوپسرایمغرور

#دخترای_خشن_و_پسرای_مغرور
#پارت_شی
از زبون #ارزو


رویا که رفت حالا موندیم ما با عصبانیت ارمین و نگاه میکردم عوضیه اشغال با لگد زدم تو زانوش که افتاد زمین و بعد با لگد زدم تو پهلوش دیگه هیچی حالیم نبود اون عوضیا داشتن اذیتمون میکردن که بالاخره ارمین بلند شد و
ارمین:امروز بیخیالت میشم ولی منتظرم باش
و بعد رفت ااخخییششش از دستش راحت شدم که دیدم سهیل داره بکی و میزنه و کله صورتش زخمیه و از دهنش داره خون میاد که کریس رفتن با بقیه افتادن روش اونم انداختیم از دور بیرون سینا هم یه شرط و شوروطی گذاشت و رفت حالا ریحانه بود که داشت بالا سر بکی گریه میکرد
ریحانه:بکی بلند شو😭
+این بدبخت همیشه باید کتک بخوره نمیتونه مثل بچه‌ی ادم عقب بکشه؟؟
ریحانه😭😭
کریس:نگران نباش از درد بیهوش شده وگرنه حالش خوبه
+خیلی ممنون از اطلاعت اقای دکتر
کریس:خفه‌شی نمیگن لالی
+بامن درست صحبت کنا
رپمان:اینجا چخبره؟؟
+فوضولیش به تو نیومده
کریس:یکم خوش دهن تر باش
+نوموخام😝
کریس:بدرک اَصفَلو صافین
+بیتر ادب
لوهان:بسه دیگه من میرم دنبال رویا کسی نیاد خودم برش میگردونم شهر



از زبون #رویا


بالاخره گرمم شد و چشمام و باز کردم دیدم تو بغل لوهانم و اون داره من و میبره و کتش تنمه
+چیکار میکنی بزارم زمین
لوهان:نه خودم میبرمت
+این بی‌انصافیه بزارم زمین
وایستاد و بهم نگاه کرد
لوهان:ساکت شو مغزم و خوردی
دیگه حرف نزدم سرم و چسبوندم به سینه‌هاش و دستم و دور گردنش حلقه کردم و سعی کردم بخوابم که سرم و بوسید یه لبخند زدم و بعد به خواب رفتم خیلی خوشحال بودم که اون و دوست داشتم چون خیلی خوب بود دیگه سردم نبود چون گرمای تنش من و گرم کرد



ادامه دارد❤️
دیدگاه ها (۱۲)

#دخترای_خشن_و_پسرای_مغرور#پارت_سی_و_یکماز زبون #ریحانهسه روز...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مغرور#پارت_سی_و_دوماز زبون #رویااز خواب ...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم#پارت_بیست_و_نهماز زبون #رویا+ااااه...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم#پارت_بیست_و_هشتماز زبون #وفارفتم چ...

سرنوشت "p,27..کوک : پس بپر بالا حاضر شوو .ا/ت : باشییی.ا/ت ب...

پارت ۱۰+ببین باید حرف بزنیم اینجور نمیشه-گفتم برو تو اتاق (د...

part⁴زنگ ورزش تموم شد تو فکر بودم که بکی اومد بکی. هی انیا ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط