پارت 3
الان کجا باید برم؟ هوف... خدایا کی این بدیختیا تموم میشه؟ دیگه خسته شدم... توی این شهر به این درندشتی، یه آدم پیدا نمیشه که انسانیت سرش باشه! همه از پشت بهت خنجر میزنن و بعدم ولت میکنن! پس با این حساب ترجیح میدم آدم تنهایی باشم تا اینکه دوستای سمی کنارم باشن... اما مسئله ی مهم اینجاست که من الان کجا باید برم؟.... آخ بارونم که گرفت! اوه یه خونه اونجاست!
تق تق تق
ببخشید کسی اینجا نیست؟
لطفا اگه کسی هست جواب بده.
خب ظاهرا هیچکس اینجا نیست. پس امشبو اینجا میمونم. صبح هم یه نامه مینویسم و میرم. اما صبر کن... چرا اینجا انقد تاریکه؟ خنگ لامپو روشن کن. خدا لامپشم که سوخته... هوف... گوشیم کوش؟ اهان اینجاس. بزار فلششو بندازم... جیــــــــغ...
-تو... تو کی... تو کی هستی؟
-اومدی توی خونه ی من داری ازم میپرسی کی ام؟ تو کی هستی؟
-من... من خب عذر میخوام... من چند بار گفتم کسی اینجا هست یا نه ولی کسی جواب نداد... منم فکر کردم خونه خالیه... عُ... عذر میخوام آقا.
-لازم نیست عذر خواهی کنی... به هر حال فک کردی خونه خالیه دیگه... جایی برای خوابیدن داری؟
-من امروز از دانشگاهم اخراج شدم. داشتم دنبال جایی برای خوابیدن میگشتم که اینجا رو پیدا کردم. فکر کردم میتونم امشبو اینجا بمونم ولی...
-امشبو بمون. داره بارون میاد... بری بیرون خیس میشی.
-ممنون آقا... مزاحمتون نمیشم. بازم ببخشید که مزاحم حریم خصوصیتون شدم.
-مزاحم من نیستی چون من امشب خونه نیستم. اومدم یه چیزی بردارم که فهمیدم شما توی خونه اید. پس امشبو با خیال راحت در اینجا سپری کنید خانومه...
-کارلا هستم آقا!
-خوشبختم... منم تهیونگ هستم.
-ته... تهیونگ؟ چه اسم زیبایی... یاد شاهزاده تهیونگ افتادم.
-همونی که با یونا ازدواج کرد؟
-عاو بله آقا.
-چند سالته کارلا؟
-22
-من 24 سالمه... خیلی خب میرم تا دیگه مزاحمت نباشم. هرچی بخوای توی کمد و یخچال هست.
-ممنونم تهیونگ... فقط... اینجا لامپ داره؟
-عاو... لامپی که توی راهرو عه سوخته. اکا توی پذیرایی لامپ پر نوری هست. اگه میخوای خونه روشن باشه، اونو روشن کن.
-مم... ممنونم آقا...
-کارلا من دیگه باید برم... اگر خوردنی آماده خواستی، توی کمد هست. اگر چیز دیگه ای هم خواستی توی یخچال هست. اگه لباس میخوای، توی کمد توی اتاق هست... خدافظ کارلا.
-خدافظ تهیونگ... بازم ممنون.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو یونا
سلام من یونا هستم. کیم یونا. پدرم دکتر قصره. من علاقه ی زیادی به نقاشی کشیدن دارم.
برادرم جین، چند ماهه که به چوسان رفته. من علاقه ی خیلی خاصی به برادرم دارم و الان خیلی دلتنگشم...
تق تق تق
ببخشید کسی اینجا نیست؟
لطفا اگه کسی هست جواب بده.
خب ظاهرا هیچکس اینجا نیست. پس امشبو اینجا میمونم. صبح هم یه نامه مینویسم و میرم. اما صبر کن... چرا اینجا انقد تاریکه؟ خنگ لامپو روشن کن. خدا لامپشم که سوخته... هوف... گوشیم کوش؟ اهان اینجاس. بزار فلششو بندازم... جیــــــــغ...
-تو... تو کی... تو کی هستی؟
-اومدی توی خونه ی من داری ازم میپرسی کی ام؟ تو کی هستی؟
-من... من خب عذر میخوام... من چند بار گفتم کسی اینجا هست یا نه ولی کسی جواب نداد... منم فکر کردم خونه خالیه... عُ... عذر میخوام آقا.
-لازم نیست عذر خواهی کنی... به هر حال فک کردی خونه خالیه دیگه... جایی برای خوابیدن داری؟
-من امروز از دانشگاهم اخراج شدم. داشتم دنبال جایی برای خوابیدن میگشتم که اینجا رو پیدا کردم. فکر کردم میتونم امشبو اینجا بمونم ولی...
-امشبو بمون. داره بارون میاد... بری بیرون خیس میشی.
-ممنون آقا... مزاحمتون نمیشم. بازم ببخشید که مزاحم حریم خصوصیتون شدم.
-مزاحم من نیستی چون من امشب خونه نیستم. اومدم یه چیزی بردارم که فهمیدم شما توی خونه اید. پس امشبو با خیال راحت در اینجا سپری کنید خانومه...
-کارلا هستم آقا!
-خوشبختم... منم تهیونگ هستم.
-ته... تهیونگ؟ چه اسم زیبایی... یاد شاهزاده تهیونگ افتادم.
-همونی که با یونا ازدواج کرد؟
-عاو بله آقا.
-چند سالته کارلا؟
-22
-من 24 سالمه... خیلی خب میرم تا دیگه مزاحمت نباشم. هرچی بخوای توی کمد و یخچال هست.
-ممنونم تهیونگ... فقط... اینجا لامپ داره؟
-عاو... لامپی که توی راهرو عه سوخته. اکا توی پذیرایی لامپ پر نوری هست. اگه میخوای خونه روشن باشه، اونو روشن کن.
-مم... ممنونم آقا...
-کارلا من دیگه باید برم... اگر خوردنی آماده خواستی، توی کمد هست. اگر چیز دیگه ای هم خواستی توی یخچال هست. اگه لباس میخوای، توی کمد توی اتاق هست... خدافظ کارلا.
-خدافظ تهیونگ... بازم ممنون.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو یونا
سلام من یونا هستم. کیم یونا. پدرم دکتر قصره. من علاقه ی زیادی به نقاشی کشیدن دارم.
برادرم جین، چند ماهه که به چوسان رفته. من علاقه ی خیلی خاصی به برادرم دارم و الان خیلی دلتنگشم...
۱۱.۵k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.