فیک :فصل دوم« فقط من،فقط تو »
پارت `51/
با هم رفته بودن تا چند تا ویلا ببینن و
ات : اوه شما گفته بودید گل خونه وسط حیاط ولی اینجا فقط آلاچیق داره
و من گفته بودم قطعا داخل همه اتاق ها تراس باشه ک نبود
ته یونگ : آممم
....: معذرت می خوام خانم کیم راستش این مشابه ترین ویلا بود که تونستم براتون در نظر بگیرم
ات: ب نظرم اصلا خوب نیست
استخرش هم زیادی بزرگه
ته یونگ: خب پس مورد پسند نبود ما میریم
...: بزارید همراهی تون کنم
و از اونجا خارج شدن
ات : عایش چرا هیچ کدومشون خوب نیست !
تهیونگ : عزیزم من ی فکری دارم
ات : چ فکری؟
ته یونگ : نظرت چیه خونمون رو خودمون طراحی کنیم و بدیم بسازنش ؟
ات : این وا واقعا عالیهههه
ته یونگ : خوبه پس من با چند تا زمین در نظر میگیرم
ات : باشه ولی ....
ته یونگ : چهار بر باشه
ات : آفرین
داخل عمارت تو اتاق کار تهیونگ نشسته بودن و مشغول صحبت بودن
آقای هانگ : اوکی پس زمین انتخاب شد
ته یونگ : خب تو معماریت خوبه ما میخوایم خودمون خونه رو طراحی کنیم گفتیم ک تو هم باشی ک مشکل فنی پیش نیاد
هانگ : اوکیه
ات : خب ببین من میخوام تو کل اتاق ها حتما تراس باشه و اتاق خواب ما باید وسط....
و ات همینطور توضیح داد و هانگ تو مانیتور اونها رو اوکی میکرد
ات : خب نظر تو چیه تهیونگ ؟
تهیونگ : به نظر من که بی نظریه
هانگ : واقعا کارتون حرف ندارن خانوم کیم
وسایل هم بیاید از سایت انتخاب کنیم ک دیگه چیزی جا نمونه
تهیونگ : اوکی
بعد از چندین ساعت بلاخره تموم شد و هانگ لب تاپ رو خاموش کرد ک تهیونگ چشمش به ساعت افتاد
ته یونگ : واو ساعت چهار صبح چقدر طول کشید
ات خمیازه کشید و سرش رو بالا و پایین کرد که هانگ بلند شد
هانگ : خب من دیگه مرخص میشم همه چیز خوب پیش میره نگران نباشید
ته یونگ : ما بهت اعتماد داریم
هانگ سری تکون داد و
هانگ : فقط چند وقته باید آماده باشه؟
ته یونگ : کمتر از یک ماه طول بکشه خودت ک میدونی عروسی خیلی نزدیکه
هانگ : زمان کمیه ولی خب من درستش میکنم
با اجازه
ته یونگ هانگ رو تا دم اتاق همراهی کرد و برگشت که دید ات رو مبل خوابش برده
تهیونگ : آه خدای من نگاش کن
بلاخره دارم بهش میرسم واقعا هنوز باورم نمیشه هی پسر خیال بافی بسه
و به طرف ات رفت و تا خواست بلندش کنه ات چشماش رو باز کرد
ات : یااا بزار بخوابم ته
تهیونگ : عزیزم کمرت اینجا درد میگیره بلند شو بریم رو تخت بخواب
ات : ....
شرط پارت بعد ۱۵۱__-لایک و کامنت بدون تکرار
با هم رفته بودن تا چند تا ویلا ببینن و
ات : اوه شما گفته بودید گل خونه وسط حیاط ولی اینجا فقط آلاچیق داره
و من گفته بودم قطعا داخل همه اتاق ها تراس باشه ک نبود
ته یونگ : آممم
....: معذرت می خوام خانم کیم راستش این مشابه ترین ویلا بود که تونستم براتون در نظر بگیرم
ات: ب نظرم اصلا خوب نیست
استخرش هم زیادی بزرگه
ته یونگ: خب پس مورد پسند نبود ما میریم
...: بزارید همراهی تون کنم
و از اونجا خارج شدن
ات : عایش چرا هیچ کدومشون خوب نیست !
تهیونگ : عزیزم من ی فکری دارم
ات : چ فکری؟
ته یونگ : نظرت چیه خونمون رو خودمون طراحی کنیم و بدیم بسازنش ؟
ات : این وا واقعا عالیهههه
ته یونگ : خوبه پس من با چند تا زمین در نظر میگیرم
ات : باشه ولی ....
ته یونگ : چهار بر باشه
ات : آفرین
داخل عمارت تو اتاق کار تهیونگ نشسته بودن و مشغول صحبت بودن
آقای هانگ : اوکی پس زمین انتخاب شد
ته یونگ : خب تو معماریت خوبه ما میخوایم خودمون خونه رو طراحی کنیم گفتیم ک تو هم باشی ک مشکل فنی پیش نیاد
هانگ : اوکیه
ات : خب ببین من میخوام تو کل اتاق ها حتما تراس باشه و اتاق خواب ما باید وسط....
و ات همینطور توضیح داد و هانگ تو مانیتور اونها رو اوکی میکرد
ات : خب نظر تو چیه تهیونگ ؟
تهیونگ : به نظر من که بی نظریه
هانگ : واقعا کارتون حرف ندارن خانوم کیم
وسایل هم بیاید از سایت انتخاب کنیم ک دیگه چیزی جا نمونه
تهیونگ : اوکی
بعد از چندین ساعت بلاخره تموم شد و هانگ لب تاپ رو خاموش کرد ک تهیونگ چشمش به ساعت افتاد
ته یونگ : واو ساعت چهار صبح چقدر طول کشید
ات خمیازه کشید و سرش رو بالا و پایین کرد که هانگ بلند شد
هانگ : خب من دیگه مرخص میشم همه چیز خوب پیش میره نگران نباشید
ته یونگ : ما بهت اعتماد داریم
هانگ سری تکون داد و
هانگ : فقط چند وقته باید آماده باشه؟
ته یونگ : کمتر از یک ماه طول بکشه خودت ک میدونی عروسی خیلی نزدیکه
هانگ : زمان کمیه ولی خب من درستش میکنم
با اجازه
ته یونگ هانگ رو تا دم اتاق همراهی کرد و برگشت که دید ات رو مبل خوابش برده
تهیونگ : آه خدای من نگاش کن
بلاخره دارم بهش میرسم واقعا هنوز باورم نمیشه هی پسر خیال بافی بسه
و به طرف ات رفت و تا خواست بلندش کنه ات چشماش رو باز کرد
ات : یااا بزار بخوابم ته
تهیونگ : عزیزم کمرت اینجا درد میگیره بلند شو بریم رو تخت بخواب
ات : ....
شرط پارت بعد ۱۵۱__-لایک و کامنت بدون تکرار
۶۷.۷k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.