* دو رکعت خبرگان
* دو رکعت خبرگان
هم مرجع علمی و اخلاقیمان بود، هم مرجع سیاسی. یکبار وقت گرفتیم اختصاصاً برای رهنمود سیاسی. رفتیم منزلش. خودش در را باز کرد، تنها بود. زمزمه کاندیداتوری نهمین دورهی ریاست جمهوری تازه مطرح شده بود.
حاج آقا گفت خیلی از کاندیداها آمدهاند اینجا، ولی برگشتهاند. مضمون حرفش این بود که مهر حمایت نگرفتهاند. او حتی کاندیدای مورد تائید خودش را نگذاشته بود، قصر در برود. نصیحتش کرده بود به تقوا و عدم غفلت از شیطان.
چندی گذشت. کسی برای چندمین بار زمزمه شورای رهبری را مطرح کرد. حاج آقا که اهل کاندیداتوری نبود، مکلفانه کاندیدای خبرگان رهبری شد تا جلوی زمزمههای مشکوک را بگیرد. به عمرم کاندیدایی به راحتی و کم خرجی او ندیده بودم. ورود خودش را تکلیف میدانست.
مابقی تکلیف با دیگران بود. سخنرانی، معرفی، تبلیغ، بچههای ورامین در این آزمون هم انصافاً سنگ تمام گذاشتند. خودشان پول گذاشتند برای تبلیغات. اما گویا دیگران باید وظایفشان را جدیتر ایفا میکردند. که نکردند و حاج آقا رأی نیاورد و تکلیف از گردنش ساقط شد. نزدیکانش دیده بودند که پیش، حین و بعد از انتخابات ذرهای تفاوت در او حس نمیشود.
برای او گویا وقت فریضهای رسیده بود و او مکلّفانه به پا خاسته بود برای ادامه فریضه. او نمازش را درست و به سر وقت ادا کرده بود، هر چند مکبّر و مأمومین کمی عقب مانده بودند!
ادامه دارد...
----------------------
از avini.com
هم مرجع علمی و اخلاقیمان بود، هم مرجع سیاسی. یکبار وقت گرفتیم اختصاصاً برای رهنمود سیاسی. رفتیم منزلش. خودش در را باز کرد، تنها بود. زمزمه کاندیداتوری نهمین دورهی ریاست جمهوری تازه مطرح شده بود.
حاج آقا گفت خیلی از کاندیداها آمدهاند اینجا، ولی برگشتهاند. مضمون حرفش این بود که مهر حمایت نگرفتهاند. او حتی کاندیدای مورد تائید خودش را نگذاشته بود، قصر در برود. نصیحتش کرده بود به تقوا و عدم غفلت از شیطان.
چندی گذشت. کسی برای چندمین بار زمزمه شورای رهبری را مطرح کرد. حاج آقا که اهل کاندیداتوری نبود، مکلفانه کاندیدای خبرگان رهبری شد تا جلوی زمزمههای مشکوک را بگیرد. به عمرم کاندیدایی به راحتی و کم خرجی او ندیده بودم. ورود خودش را تکلیف میدانست.
مابقی تکلیف با دیگران بود. سخنرانی، معرفی، تبلیغ، بچههای ورامین در این آزمون هم انصافاً سنگ تمام گذاشتند. خودشان پول گذاشتند برای تبلیغات. اما گویا دیگران باید وظایفشان را جدیتر ایفا میکردند. که نکردند و حاج آقا رأی نیاورد و تکلیف از گردنش ساقط شد. نزدیکانش دیده بودند که پیش، حین و بعد از انتخابات ذرهای تفاوت در او حس نمیشود.
برای او گویا وقت فریضهای رسیده بود و او مکلّفانه به پا خاسته بود برای ادامه فریضه. او نمازش را درست و به سر وقت ادا کرده بود، هر چند مکبّر و مأمومین کمی عقب مانده بودند!
ادامه دارد...
----------------------
از avini.com
۷۶۰
۰۶ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.