* پیامبری به نام صلوات
* پیامبری به نام صلوات
از کودکی آموخته بودیم صلوات تجلیل پیامبر است و تبرک مجالس و زینت مسلمین. چه میدانستیم صلوات مستعد انسانسازی، جامعهسازی و فرهنگسازی! چه می دانستیم صلوات اردوگاه عظیمیست نیازمند مربیای از جبهه پیامبر و از جنس پیامبران عصر غیبت که با کهولت سن، تمام بار کهن اندوختههای علمی و سنگینی فضایل اخلاقی عجین شده با جسم و روح خود را جمعه به جمعه وارد مجلس کند، مثل امپراطوری مقتدر و مسلط در رأس مجلس بنشیند و صلواتها را معماری کند.
همه در سکوت صلوات بفرستند و او خود نیز. صلوات، صلوات، دهها، صدها، هزاران، دهها هزار...! یاد آن پیش دستیهای کوچک که با یک نخ تسبیح و چند دانه شکلات، سربازان اردوگاه صلوات خوشبخت را به ذکر صلوات برای اهدا به معصومین دعوت میکرد، به خیر!
ما صلوات میفرستادیم و او در ملکوت خود از قطرات صلوات ما رودی میساخت جاری به اقیانوس. که هر درد لاعلاجی را علاج میکرد؛ صلواتها پیامبری میشد برای جلای دلها، برای شکستن بنبست اندیشهها، برای زدودن رذیلتها.
آنگاه محسنیه مستعد شنیدن حرف حق میشد و حاج آقا آغاز میکرد: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُ مُوفقٍ و مُعین...
هر چه که می گفت، از هر دری که وارد میشد، همه چیز و همه چیز و همه چیز حول محور دو جمله خلاصه میشد: انجام واجبات ... ترک محرّمات!
همین دو جملهای که محسنیه را شکوفا کرد. بینشها و روشهای سیاسی مذهبی را نظم و نسق داد. دهها جوان مستعد را طلبهای فاضل کرد و جوانان انقلابی را روشنترین و پاکترین در موضعگیریهای سیاسی و انقلابیترین پاکارترین در میادین دفاعی.
ادامه دارد...
--------------------
از avini.com
از کودکی آموخته بودیم صلوات تجلیل پیامبر است و تبرک مجالس و زینت مسلمین. چه میدانستیم صلوات مستعد انسانسازی، جامعهسازی و فرهنگسازی! چه می دانستیم صلوات اردوگاه عظیمیست نیازمند مربیای از جبهه پیامبر و از جنس پیامبران عصر غیبت که با کهولت سن، تمام بار کهن اندوختههای علمی و سنگینی فضایل اخلاقی عجین شده با جسم و روح خود را جمعه به جمعه وارد مجلس کند، مثل امپراطوری مقتدر و مسلط در رأس مجلس بنشیند و صلواتها را معماری کند.
همه در سکوت صلوات بفرستند و او خود نیز. صلوات، صلوات، دهها، صدها، هزاران، دهها هزار...! یاد آن پیش دستیهای کوچک که با یک نخ تسبیح و چند دانه شکلات، سربازان اردوگاه صلوات خوشبخت را به ذکر صلوات برای اهدا به معصومین دعوت میکرد، به خیر!
ما صلوات میفرستادیم و او در ملکوت خود از قطرات صلوات ما رودی میساخت جاری به اقیانوس. که هر درد لاعلاجی را علاج میکرد؛ صلواتها پیامبری میشد برای جلای دلها، برای شکستن بنبست اندیشهها، برای زدودن رذیلتها.
آنگاه محسنیه مستعد شنیدن حرف حق میشد و حاج آقا آغاز میکرد: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُ مُوفقٍ و مُعین...
هر چه که می گفت، از هر دری که وارد میشد، همه چیز و همه چیز و همه چیز حول محور دو جمله خلاصه میشد: انجام واجبات ... ترک محرّمات!
همین دو جملهای که محسنیه را شکوفا کرد. بینشها و روشهای سیاسی مذهبی را نظم و نسق داد. دهها جوان مستعد را طلبهای فاضل کرد و جوانان انقلابی را روشنترین و پاکترین در موضعگیریهای سیاسی و انقلابیترین پاکارترین در میادین دفاعی.
ادامه دارد...
--------------------
از avini.com
۷۰۰
۰۶ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.