پارت 1
پارت 1
عشق در دشمنی
ویو ا/ت
صبح ساعت 8 بیدار شدم و دیدممم خیلییی دیرهههه و باید زووود حاضر بشممم که برم دانشگاه، لینا رو بیدار کردم...
رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازم رو انجام دادم، لباس لش پوشیدم (میزارم )
کمی آرایش کردم(میزارم)
لینا هم آماده شد باهم تاکسی گرفتیم و زود رفتیم دانشگاه
وقتی رسیدیم و دیدیم بلهههه سر کلاس تاخییر کردیم
رفتم و در زدم و دم در موندم و گفتم
_ ببخشید دیر کردم استاد (با خجالت و نگرانی)
استاد) شما کجا بودین که انقد دیر کردین
_خب چیزه...
هلنا) ها لابد زیر یکی بودی (نیشخند)
_به تو ربطی نداره بعدشم من مثلت هر/زه نیستم...
استاد) ععع بسه دیگه از این حرفا رو تو کلاسم نزنید...
یهو تهیونگ هم اومد که بهم زد اونم تاخیر کرده بود
_ععع نمیبینی جلوتو ایششش (با حرص)
+انقد ریزه میزه ای ندیدمت(نیشخند)
_ععع من ریزه میزه نیستم ایشش (با حرص و کیوتی)
استاد) با عصبانیت) به به اقا تهیونگ شما هم تاخیر کردین افریننن...
جونگوک و لینا هم تاخیر... افرین بهتون
هر چهارتاتون میرید دفتر (داد)
تو راه دفتر بودن
ا/ت و لینا جلو بودن، تهیونگ و جونگوک پشتشون
+هالا چرا من اول صبحی قیافه ی اون رو ببینم
بعدشم دیدی هلنای کسافت چی بهم گف زنگ استراحت دارم براش...
علامت لینا (~)
~خب نمیدونم ولی ازشون بعید بود تاخیر کنن، اون هلنارو ول کن روز اول دانشگارو خراب نکن
_ اوم
+هه نگاشون کن ریزه میزن (خنده)
علامت جونگکوک(&)
&اوم ارهه
رسیدن دم در دفتر هنوز در نزده بودن
_خب چیزه اول پسرا برن داخل
+هه مارو اول میندازی جلو (نیشخند)
_خب دیگع شما برین عععع (حرص و کیوت)
+اصن ما نمیخایم بریم اول تو باید بری
_نگا میام میزنمت هاااا اول تو برووو عع(عصبی و خیلی کیوت)
+عع بیا بزن ببینم چیکار میکنی (نیشخند)
_عععع میزنمتتت هااااا (کمییی داد و حرص و کیوتیییی)
+اوهوع صداتو برا من بالا نیار (کمییی عصبی )
_میارم مگه تو کی هستی (نیشخند و عصبی)
+روی دومم رو نمیخام نشون بدم
_حرصمووو دارییی در میاریییی دوس ندارم روز اول دانشگاه خراب بشه ساکتتتت شووو(داد و عصبی و همزمان کیوت)
تهیونگ خاست بهش چیزی بگه که ناظم صدارو شنید و درو باز کرد دید ایستادن دارن بحث میکنن
ناظم) داد) دارین چه غلطی میکنین
+وییی(دستاشو میزاره رو گوشاش که دادی نشنوه)... ب. ب. بخشید (با ترس)
ویو تهیونگ
وقتی ناظم داد زد ا/ت دستاشو گذاش رو گوشاش و با ترس و لکنت عذر خواهی میکرد
نمیدونم چش شده بود نگرانش شدم
+ا/ت خوبی؟
_م م من خوبم (با بغض و لکنت و ترس)
+ا/ت چرا بغض کردی حالت خوب نیس بیا برو صورتت رو بشور
ناظم) چرا بغض کردی چی شده
~ببخشید اقا، ات حالش بده میشه ببرمش دست و صورتش رو بشوره
ناظم) باشه ببرش
حمااایتتتت کنینننن
عشق در دشمنی
ویو ا/ت
صبح ساعت 8 بیدار شدم و دیدممم خیلییی دیرهههه و باید زووود حاضر بشممم که برم دانشگاه، لینا رو بیدار کردم...
رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازم رو انجام دادم، لباس لش پوشیدم (میزارم )
کمی آرایش کردم(میزارم)
لینا هم آماده شد باهم تاکسی گرفتیم و زود رفتیم دانشگاه
وقتی رسیدیم و دیدیم بلهههه سر کلاس تاخییر کردیم
رفتم و در زدم و دم در موندم و گفتم
_ ببخشید دیر کردم استاد (با خجالت و نگرانی)
استاد) شما کجا بودین که انقد دیر کردین
_خب چیزه...
هلنا) ها لابد زیر یکی بودی (نیشخند)
_به تو ربطی نداره بعدشم من مثلت هر/زه نیستم...
استاد) ععع بسه دیگه از این حرفا رو تو کلاسم نزنید...
یهو تهیونگ هم اومد که بهم زد اونم تاخیر کرده بود
_ععع نمیبینی جلوتو ایششش (با حرص)
+انقد ریزه میزه ای ندیدمت(نیشخند)
_ععع من ریزه میزه نیستم ایشش (با حرص و کیوتی)
استاد) با عصبانیت) به به اقا تهیونگ شما هم تاخیر کردین افریننن...
جونگوک و لینا هم تاخیر... افرین بهتون
هر چهارتاتون میرید دفتر (داد)
تو راه دفتر بودن
ا/ت و لینا جلو بودن، تهیونگ و جونگوک پشتشون
+هالا چرا من اول صبحی قیافه ی اون رو ببینم
بعدشم دیدی هلنای کسافت چی بهم گف زنگ استراحت دارم براش...
علامت لینا (~)
~خب نمیدونم ولی ازشون بعید بود تاخیر کنن، اون هلنارو ول کن روز اول دانشگارو خراب نکن
_ اوم
+هه نگاشون کن ریزه میزن (خنده)
علامت جونگکوک(&)
&اوم ارهه
رسیدن دم در دفتر هنوز در نزده بودن
_خب چیزه اول پسرا برن داخل
+هه مارو اول میندازی جلو (نیشخند)
_خب دیگع شما برین عععع (حرص و کیوت)
+اصن ما نمیخایم بریم اول تو باید بری
_نگا میام میزنمت هاااا اول تو برووو عع(عصبی و خیلی کیوت)
+عع بیا بزن ببینم چیکار میکنی (نیشخند)
_عععع میزنمتتت هااااا (کمییی داد و حرص و کیوتیییی)
+اوهوع صداتو برا من بالا نیار (کمییی عصبی )
_میارم مگه تو کی هستی (نیشخند و عصبی)
+روی دومم رو نمیخام نشون بدم
_حرصمووو دارییی در میاریییی دوس ندارم روز اول دانشگاه خراب بشه ساکتتتت شووو(داد و عصبی و همزمان کیوت)
تهیونگ خاست بهش چیزی بگه که ناظم صدارو شنید و درو باز کرد دید ایستادن دارن بحث میکنن
ناظم) داد) دارین چه غلطی میکنین
+وییی(دستاشو میزاره رو گوشاش که دادی نشنوه)... ب. ب. بخشید (با ترس)
ویو تهیونگ
وقتی ناظم داد زد ا/ت دستاشو گذاش رو گوشاش و با ترس و لکنت عذر خواهی میکرد
نمیدونم چش شده بود نگرانش شدم
+ا/ت خوبی؟
_م م من خوبم (با بغض و لکنت و ترس)
+ا/ت چرا بغض کردی حالت خوب نیس بیا برو صورتت رو بشور
ناظم) چرا بغض کردی چی شده
~ببخشید اقا، ات حالش بده میشه ببرمش دست و صورتش رو بشوره
ناظم) باشه ببرش
حمااایتتتت کنینننن
۱.۸k
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.