My charming mafia
#My_charming_mafia
#مافیای_جذاب_من
#part6
برادر ات: اجی کوچولو راس میگ مامان اینجا هیچکی منتظرش نیس اون فقط دارع قمار میکنع کی خونه زندکیمونو از دست بدیم خدا میدونه
م ات: واییی بستع الان میاد
+حرف حق زد کجاش مشکل بود
بابای ات: پسرع بی چشم رو چ گوهیییی خوردی
داشت کمربندشو باز میکرد
نباید بزارم اینطوری شش
+داداشم حرف راستو زد شنیدن حرف حق انقد اذیتت میکنع تا الان ما زندگیمون ب خاطرع تو خراب شد کی می خوای اینکاراتو تموم کنی
بابای ات: چی چی چ چیگفتی حقتع انقد بزنمت تا خون بالا بیاری
برد منو تو اتاق درو قفل کرد
مامانم داشت گریع میکرد داداشم فقط داشت خاهش میکرد درو باز کنع تا تونست منو زد
صدام بلند شد
+نزن خدا لعنتت کنع تو باید بمیری نزن
بابای ات: ببند دهنتو
تا میتونست منو زد از دستو پاهام خون میومد
درو ک باز کرد از خونه رفت بیرون کلن مامان داداشم داشتن گریع میکردن منم دلداریشون میدادم
+اشکالی ندار
مامان ات: دخترع بی عقل این چ بلایی بود سرع خودت اوردی(با گریع)
برادر ات: من این مردع میکشمش
+نه نه خوبم
وقتی رفتن از اتاقم بیزون کلی گریع کردم چن لحطع گذشت ک گوشیم زنگ خورد شمارع ناشناس بود
+ب... بلع(با گریع)
-گریع میکنی
+شما
-جونگ. کوکم
با گفتن اسمش اشکام سرازیر شد ولی نزاشتم بفهمع گفتم
+اها
-چ... چیشدع حالت خوبع چرا داری گریع میکنی
+هیچی نشد کارم داشتی
-از پنجرع ب بیرون نگا کن
+چ... چیی کجاییی
-بیرون نگا کن متوجه میشی
+ب... بشع
کوک دیدم واییی با این وضعیت
-باید پروژع درست کنیم
+الان
-ار سریع بیا
+باید امادع شم
-10دقیقع منتظرت میشم نیومدی....
نزاشتم حرفش تموم شش
+باشع بابا
نیشخندی زد
-از همین حالا شروع شد
گوشی قطع کرد
ادم عجیبی بود فکرامو دور انداختم رفتم ی دوش پنج مینی گرفتم پاهام و دستام میسوخت نباید جونگ کوک میفهمید برای همین رفتم ی لباس پوشیدم ک متوجع زخمام نشع(میزارم)
ساعت نگا کردم وایی نه خیلی دیر شد از پنجرع ب بیرون نگا کردم دیدم با اخم دارع ب گوشیش نگا میکنع سریع رفتم پایین ب مامان داداشم گفتم باید برم پروژع انجام بدم ازشون خداحافطی کردم رفتم جلو جونگ کوک با نفس نفس بش گفتم
+ببخشید دیر شد
-هه قرار بمیری دیکع
+یاااا
-بش بشین تو ماشین
خاصتم صندلی عقب ماشین بشینم ک دیدم پر از وسایل
+یااا صندوق ماشینت برای مدلع
-بشین جلو اونجا هم هست
+هوفف اک
رفتم جلو نشستم خیلی گاز میداد
+اروم تر نمیتونی بری
-میترسی
+نگران جون خودممم
-الان دیگع میرسیم
+بش
وقتی رسیدیم
ادامه دارد..........
#مافیای_جذاب_من
#part6
برادر ات: اجی کوچولو راس میگ مامان اینجا هیچکی منتظرش نیس اون فقط دارع قمار میکنع کی خونه زندکیمونو از دست بدیم خدا میدونه
م ات: واییی بستع الان میاد
+حرف حق زد کجاش مشکل بود
بابای ات: پسرع بی چشم رو چ گوهیییی خوردی
داشت کمربندشو باز میکرد
نباید بزارم اینطوری شش
+داداشم حرف راستو زد شنیدن حرف حق انقد اذیتت میکنع تا الان ما زندگیمون ب خاطرع تو خراب شد کی می خوای اینکاراتو تموم کنی
بابای ات: چی چی چ چیگفتی حقتع انقد بزنمت تا خون بالا بیاری
برد منو تو اتاق درو قفل کرد
مامانم داشت گریع میکرد داداشم فقط داشت خاهش میکرد درو باز کنع تا تونست منو زد
صدام بلند شد
+نزن خدا لعنتت کنع تو باید بمیری نزن
بابای ات: ببند دهنتو
تا میتونست منو زد از دستو پاهام خون میومد
درو ک باز کرد از خونه رفت بیرون کلن مامان داداشم داشتن گریع میکردن منم دلداریشون میدادم
+اشکالی ندار
مامان ات: دخترع بی عقل این چ بلایی بود سرع خودت اوردی(با گریع)
برادر ات: من این مردع میکشمش
+نه نه خوبم
وقتی رفتن از اتاقم بیزون کلی گریع کردم چن لحطع گذشت ک گوشیم زنگ خورد شمارع ناشناس بود
+ب... بلع(با گریع)
-گریع میکنی
+شما
-جونگ. کوکم
با گفتن اسمش اشکام سرازیر شد ولی نزاشتم بفهمع گفتم
+اها
-چ... چیشدع حالت خوبع چرا داری گریع میکنی
+هیچی نشد کارم داشتی
-از پنجرع ب بیرون نگا کن
+چ... چیی کجاییی
-بیرون نگا کن متوجه میشی
+ب... بشع
کوک دیدم واییی با این وضعیت
-باید پروژع درست کنیم
+الان
-ار سریع بیا
+باید امادع شم
-10دقیقع منتظرت میشم نیومدی....
نزاشتم حرفش تموم شش
+باشع بابا
نیشخندی زد
-از همین حالا شروع شد
گوشی قطع کرد
ادم عجیبی بود فکرامو دور انداختم رفتم ی دوش پنج مینی گرفتم پاهام و دستام میسوخت نباید جونگ کوک میفهمید برای همین رفتم ی لباس پوشیدم ک متوجع زخمام نشع(میزارم)
ساعت نگا کردم وایی نه خیلی دیر شد از پنجرع ب بیرون نگا کردم دیدم با اخم دارع ب گوشیش نگا میکنع سریع رفتم پایین ب مامان داداشم گفتم باید برم پروژع انجام بدم ازشون خداحافطی کردم رفتم جلو جونگ کوک با نفس نفس بش گفتم
+ببخشید دیر شد
-هه قرار بمیری دیکع
+یاااا
-بش بشین تو ماشین
خاصتم صندلی عقب ماشین بشینم ک دیدم پر از وسایل
+یااا صندوق ماشینت برای مدلع
-بشین جلو اونجا هم هست
+هوفف اک
رفتم جلو نشستم خیلی گاز میداد
+اروم تر نمیتونی بری
-میترسی
+نگران جون خودممم
-الان دیگع میرسیم
+بش
وقتی رسیدیم
ادامه دارد..........
۱۲.۱k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.