My charming mafia
#My_charming_mafia
#مافیای_جذاب_من
#part8
صبح با صدای مامانم بیدار شدم
مامان ات: بیدار شو دختر بیدار شو دانشگات دیر میش ها
+بش مامان
رفتم دسشوییی کارام رو انجام دادم از پلع ها اومدم پایین صبحونمو خوردم
با تعجب از مامانم پرسیدم
+مامان داداش کجاست
مامان ات: اون صبح زود رف سرع کار
+داداش کار میکنع
ما ات: گفت میخواد خرج ترو بد
+خرج من
گوشیم زنگ خورد دیدم جونگ کوکع
+بلع
-میدونی کیم دیگع
+ار کوک
-زود دختر خالع میشی
+عم جونگ کوک خوبع
-ن کوک بهترع و اینکع میخاصتم یچیزی بت بگم
+چی
-یادم رفت
+یاا خوب تو مدرسع بم بگو
-بش
گوشی قطع کرد خداحافطی کردن بلد نیس این پسرع رفتم ی لباس پوشیدم موهامو درست کردم رفتم ب سمت دانشگاه جلو دانشگاه بودم ک نوحااا بم زنگ زد
+ها
&اول سلام دوم ها ن بلع با اون پسرع چرخیدی رفتارت شبی اون شداا
+نخیرم
&خوب کجاییی
+جلو دانشگاه
&منم جلو دانشگام وایستا دیدمت دیدمت
گوشی قطع کرد و ب سمت من اومد
& خوب بگو ببینم چ کارا میکنی با پروژت
+خیلی خوب دارع پیش میرع توعم هم گروهیت تهیونگ بود
&ار اون خیلی خوبعع خیلی ازش خوشم اومد
+اوهه پس عاشق شدی
&با خندع ای گفت ار
+عجب
وارد کلاس شدیم جونگ کوک ته کلاس نشستع بود ایرپاد او گوشش بود مثل اینکع داشت اهنگ گوش میداد زل زدم بش اما اون انگار حواصش نبود با صدای املی ب خودم اومدم
~ات ات
+بله
~کجایی
+همینجا
~خودت ار ولی فکرت کجاست
+هیچ بیخیال چیکار داشتی
~هیچی بابا نوحااا نگا کن
نوحااا داشت ب تهیونگ نگاا میکرد
منو املی هم خندیدم با صدای خندمون ب خودش امد
&یا نخندید (با داد)
خودمونو جمع و جور کردیم وقتی برگشتم دیدم جونگ کوک دارع نگام میکنع براش دست تکون دادم بدون هیچ توجهی سرشو چرخوند ب طرف پنجره
+هوففف این پسره خیلی عجیب
ادامه دارد.........
چون 1k شدیم دو پارت گذاشتم اگه امروز نه دنبال کننده بیاد باز دو پارت میزارم
#مافیای_جذاب_من
#part8
صبح با صدای مامانم بیدار شدم
مامان ات: بیدار شو دختر بیدار شو دانشگات دیر میش ها
+بش مامان
رفتم دسشوییی کارام رو انجام دادم از پلع ها اومدم پایین صبحونمو خوردم
با تعجب از مامانم پرسیدم
+مامان داداش کجاست
مامان ات: اون صبح زود رف سرع کار
+داداش کار میکنع
ما ات: گفت میخواد خرج ترو بد
+خرج من
گوشیم زنگ خورد دیدم جونگ کوکع
+بلع
-میدونی کیم دیگع
+ار کوک
-زود دختر خالع میشی
+عم جونگ کوک خوبع
-ن کوک بهترع و اینکع میخاصتم یچیزی بت بگم
+چی
-یادم رفت
+یاا خوب تو مدرسع بم بگو
-بش
گوشی قطع کرد خداحافطی کردن بلد نیس این پسرع رفتم ی لباس پوشیدم موهامو درست کردم رفتم ب سمت دانشگاه جلو دانشگاه بودم ک نوحااا بم زنگ زد
+ها
&اول سلام دوم ها ن بلع با اون پسرع چرخیدی رفتارت شبی اون شداا
+نخیرم
&خوب کجاییی
+جلو دانشگاه
&منم جلو دانشگام وایستا دیدمت دیدمت
گوشی قطع کرد و ب سمت من اومد
& خوب بگو ببینم چ کارا میکنی با پروژت
+خیلی خوب دارع پیش میرع توعم هم گروهیت تهیونگ بود
&ار اون خیلی خوبعع خیلی ازش خوشم اومد
+اوهه پس عاشق شدی
&با خندع ای گفت ار
+عجب
وارد کلاس شدیم جونگ کوک ته کلاس نشستع بود ایرپاد او گوشش بود مثل اینکع داشت اهنگ گوش میداد زل زدم بش اما اون انگار حواصش نبود با صدای املی ب خودم اومدم
~ات ات
+بله
~کجایی
+همینجا
~خودت ار ولی فکرت کجاست
+هیچ بیخیال چیکار داشتی
~هیچی بابا نوحااا نگا کن
نوحااا داشت ب تهیونگ نگاا میکرد
منو املی هم خندیدم با صدای خندمون ب خودش امد
&یا نخندید (با داد)
خودمونو جمع و جور کردیم وقتی برگشتم دیدم جونگ کوک دارع نگام میکنع براش دست تکون دادم بدون هیچ توجهی سرشو چرخوند ب طرف پنجره
+هوففف این پسره خیلی عجیب
ادامه دارد.........
چون 1k شدیم دو پارت گذاشتم اگه امروز نه دنبال کننده بیاد باز دو پارت میزارم
۱۴.۳k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.