پارت 9 فصل 2 دزد پنهان
پارت 9 فصل 2 دزد پنهان
بعدم بلند شد و رفت این بهترین فرصت بود لباسامو عوض کردمو لباس مخصوص پوشیدم و با تاکسی رفتم همون جا
درو زدم
جک : رمز
خندیدم
ا/ت : جک خوشگله
صدای خندش میومد درو باز کرد
جک : هر دفعه میخوای همینو بگی؟
خندیدم و گفتم :
ا/ت : چرا که نه
جک : بیا تو
رفتم تو
رئیس : اومدی ا/ت بیا بیا
رفتم نزدیک کامپیوتر برام توضیح داد
رئیس : باید بری به این خونه اینجا پُره نگهبانه باید از دیوار
خونه بغلی بپری بالا و بری طرف دیواری که خونه ی مورد نظرمونو با خونه ای که اون موقع داخلشی قطع میکنه ازش بری بالا و بپری تو باغ خونه ی مورد نظرمون وقتی وارد باغ شدی از در خونه میری داخل طبقه بالا اتاق دوم از سمت راست پولا اونجاس توی کمد آخر که سفید رنگه داخل گاوصندوق پیدا کردن کیلید دیگه به عهده خودته فقط اینو میدونم که کیلید داخل همون اتاقه ولی یه مشکلی هست
ا/ت : چی
رئیس : اون اتاق خواب این زن و شوهره نمیتونی بری داخل وقتی که خوابن باید از بالکن بری
ا/ت : چجوری؟
رئیس : باید از دیوار خونه بالا بری و برسی به طبقه سوم
یعنی باید مثل مرد عنکبوتی از دیوار اون ویلا بالا میرفتم
جک : خوب شد این ماموریتو دادی به ا/ت اگرنه کشته میشدم بعدم شروع کرد به خندیدن
ا/ت : هییی
جک : ببخشید ببخشید
ا/ت : کی باید برم؟
رئیس : 10 دقیقه دیگه راه میوفتی مواظب باش نباید گیر بیوفتی
ا/ت : گیر نمیوفتم نترس
رفتم نشستم رو مبلا تو فکر بودم چجوری باید از اون دیوار لعنتی برم بالا احساس کردم یکی اومد پیشم نشست
جک : چیه تو فکری
ا/ت : چجوری باید از اون دیوار برم بالا
جک : مثل یه ا/ت عنکبوتی
ا/ت : هی جدی میگم
جک : خب تو از پسش برمیای تو همه کار کردی اینم روش
بهش خندیدم رسما داره چرت و پرت میگه
ا/ت : از کجا انقدر مطمعنی؟
جک : به هر حال از 15 سالگی با هم دوستیما
ا/ت : درسته
رئیس : ا/ت دیگه باید راه بیوفتی
ا/ت : باشه
بلند شدم که جکم بلند شد بغلش کردم
ا/ت : حلالم کن
جک : اگه برنگردی میدونی که میام اونجا بهت میگم
ا/ت : اونجاهم؟
جک : اونجا هم
از هم جدا شدیم
رئیس : بسه دیگه باید بری
ا/ت : باشه من رفتم خداحافظ
جک و رئیس: خداحافظ
کیفو برداشتم و رفتم سوار ماشینی شدم که بهم داده بودن و رفتم سمت جایی که مسیر یاب ماشین بهم میگفت
داشتم میرسیدم ماشینو یه گوشه پارک کردم و بقیه راهو پیاده رفتم رسیدم آخر دیوار از پشت دیوار نگاه کردم 2 تا نگهبان داشت دیوار پشتمو نگاه کردم ارتفاع بلندی نداشت باید ازش بالا میرفتم تا برم تو حیاطش بعدم از حیاط اون برم تو حیاط خونه ی بغلیش یا خونه ی مورد نظرم از دیوار با بدبختی رفتم بالا و خیلی آروم پریدم تو حیاط
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
اسلاید بعد : لباس ا/ت موقع دزدی 🧡
بعدم بلند شد و رفت این بهترین فرصت بود لباسامو عوض کردمو لباس مخصوص پوشیدم و با تاکسی رفتم همون جا
درو زدم
جک : رمز
خندیدم
ا/ت : جک خوشگله
صدای خندش میومد درو باز کرد
جک : هر دفعه میخوای همینو بگی؟
خندیدم و گفتم :
ا/ت : چرا که نه
جک : بیا تو
رفتم تو
رئیس : اومدی ا/ت بیا بیا
رفتم نزدیک کامپیوتر برام توضیح داد
رئیس : باید بری به این خونه اینجا پُره نگهبانه باید از دیوار
خونه بغلی بپری بالا و بری طرف دیواری که خونه ی مورد نظرمونو با خونه ای که اون موقع داخلشی قطع میکنه ازش بری بالا و بپری تو باغ خونه ی مورد نظرمون وقتی وارد باغ شدی از در خونه میری داخل طبقه بالا اتاق دوم از سمت راست پولا اونجاس توی کمد آخر که سفید رنگه داخل گاوصندوق پیدا کردن کیلید دیگه به عهده خودته فقط اینو میدونم که کیلید داخل همون اتاقه ولی یه مشکلی هست
ا/ت : چی
رئیس : اون اتاق خواب این زن و شوهره نمیتونی بری داخل وقتی که خوابن باید از بالکن بری
ا/ت : چجوری؟
رئیس : باید از دیوار خونه بالا بری و برسی به طبقه سوم
یعنی باید مثل مرد عنکبوتی از دیوار اون ویلا بالا میرفتم
جک : خوب شد این ماموریتو دادی به ا/ت اگرنه کشته میشدم بعدم شروع کرد به خندیدن
ا/ت : هییی
جک : ببخشید ببخشید
ا/ت : کی باید برم؟
رئیس : 10 دقیقه دیگه راه میوفتی مواظب باش نباید گیر بیوفتی
ا/ت : گیر نمیوفتم نترس
رفتم نشستم رو مبلا تو فکر بودم چجوری باید از اون دیوار لعنتی برم بالا احساس کردم یکی اومد پیشم نشست
جک : چیه تو فکری
ا/ت : چجوری باید از اون دیوار برم بالا
جک : مثل یه ا/ت عنکبوتی
ا/ت : هی جدی میگم
جک : خب تو از پسش برمیای تو همه کار کردی اینم روش
بهش خندیدم رسما داره چرت و پرت میگه
ا/ت : از کجا انقدر مطمعنی؟
جک : به هر حال از 15 سالگی با هم دوستیما
ا/ت : درسته
رئیس : ا/ت دیگه باید راه بیوفتی
ا/ت : باشه
بلند شدم که جکم بلند شد بغلش کردم
ا/ت : حلالم کن
جک : اگه برنگردی میدونی که میام اونجا بهت میگم
ا/ت : اونجاهم؟
جک : اونجا هم
از هم جدا شدیم
رئیس : بسه دیگه باید بری
ا/ت : باشه من رفتم خداحافظ
جک و رئیس: خداحافظ
کیفو برداشتم و رفتم سوار ماشینی شدم که بهم داده بودن و رفتم سمت جایی که مسیر یاب ماشین بهم میگفت
داشتم میرسیدم ماشینو یه گوشه پارک کردم و بقیه راهو پیاده رفتم رسیدم آخر دیوار از پشت دیوار نگاه کردم 2 تا نگهبان داشت دیوار پشتمو نگاه کردم ارتفاع بلندی نداشت باید ازش بالا میرفتم تا برم تو حیاطش بعدم از حیاط اون برم تو حیاط خونه ی بغلیش یا خونه ی مورد نظرم از دیوار با بدبختی رفتم بالا و خیلی آروم پریدم تو حیاط
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
اسلاید بعد : لباس ا/ت موقع دزدی 🧡
۶۴.۷k
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.