پارت

پارت۲۳
مادرکوک:جونگکوک یوری
و رفت و جفتشون و بغل کرد
مادر کوک:حالتون خوبه
یوری:ببخشید
جونگکوک:من خوبم
پدرکوک:چرا ببخشید
یوری:چون من باعث تمام این اتفاق هام
مادرکوک:نه اینطور نیس این فقط یه اتفاقه
جونگکوک:تازه اون بیشتر از من اسیب دیده
مادرکوک:چی دخترم الان خوبی جاییت درد نمیکنه
پدرکوک: از این به بعد حواستون به خودتون باشه تو دخترم خوبی
یوری:اهوم
جونگکوک:ای ای
یوری:اوپا چی شد
مادرکوک:پسرم خوبی
جونگکوک:اره خوبم ولی حسودیم شد چرا فقط به یوری توجه میکنید
پدرکوک:عه پسر بد
مادرکوک:چون یوری از تو و برادرت کوچولو تره
تهیونگ:اخی حسود
و همه زدن زیر خنده
یوری:شما بهترین خانواده دنیایید
جونگکوک:توهم بهترین خواهر دنیایی
درحال حرف زدن بودن که یدفعه قلب یوری تیر کشید
یوری:ای اخ
جیهوپ:خوبی چیشد
مادرکوک:دخترم
جونگکوک:یوری چت شد
یوری:چیزی نیس خوبم خوبم
*پرش زمانی به روز ترخیص*
..............
دیدگاه ها (۶)

پارت۲۴*پرش زمانی به روزه ترخیص*ویو یوری امروز خوشحال بودم چو...

پارت۲۵*پرش زمانی به ۵سال بعد*ویو یوریالان ۷ ساله که من توی ک...

پارت۲۲*پرش زمانی به فردا*ویو یوریبا سردرد از خواب بیدار شدم ...

پارت۲۱تهیونگ با دیدن یوری که داشت گریه میکرد و جونگکوک که بی...

تکپارتی دوستانه غمگینهانا : سلام من هانا ام و دوستای مجازی ی...

فرار من

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط