پارت۲۱
پارت۲۱
تهیونگ با دیدن یوری که داشت گریه میکرد و جونگکوک که بیهوش شده خشکش زد که به سمتشون رفت
یوری:تهیونگ...داداشم بهش کمک کنن(گریه)
تهیونگ:نگران نباش الان میریم بیمارستان خب
یوری:اهوم
و تهیونگ جونگکوک و بغل کرد و به همراه یوری سوار ماشین شدن و به سمت بیمارستان آسان(بیمارستان آسان واقعیه)حرکت کردن و بعد ۱۰مین رسیدن و جونگکوک و بردن تو اتاق عمل چون سرش اسیب شدیدی دیده بود و تهیونگ به همه اعضا خبر داد و طولی نکشید که همه اومدن
جیمین:چیشده
یوری:همش تقصیر من بود(گریه)
تهیونگ:ماجرا رو تعریف میکنه که جیهوپ یوری و بغل میکنه و میگه
جیهوپ:مهم اینه الان خلافکار ها گیر افتادن خب نگران نباش جونگکوک خوب میشه
یوری انقدر گریه کرده بود که بزور نفس میکشید و دیگه نمیتونست نفس بکشه
جین:یو...یوری(نگران)
نامجون:یوری(نگران)
شوگا:یوری خوبی یه چیزی بگو
یوری که نمیتونست نفس بکشه بیهوش شد توی بغل تهیونگ
تهیونگ:یوری تروخدا بیدار شو جواب بده
جیمین:دکتر دکتر
و دکترا اومدن و یوری و بردن تو اتاق و داشتن معاینه اش میکردن و بعد از ۳مین دکتر رفت بیرون و جیهوپی که منتظر دکتر بود گفت
جیهوپ:دکترحالش چطوره
دکتر:خداروشکر مشکل قلبشون هنوز قوی نشده ولی باید مراقبش باشید مشکلی نیس بهشون دستگاه اکسیژن وصل کردیم و ارامبخش زدیم بهشون نگران نباشید خوب میشن
جیهوپ:ممنون دکتر
و بعد از اون رفت داخل اتاق و پیش یوری موند
که از اونور هم جونگکوک و آوردن بیرون از اتاق عمل و اعضا رفتن پیشش
تهیونگ:خوبی
جونگکوک:یوری یوری چطوره
جیمین:یوری امم
شوگا:خوبه یوری خوبه
جونگکوک:دارین دروغ میگین اگه خوب بود الان اینجا بود
تهیونگ:یوری از بس گریه کرد که حالش بد شد الانم جیهوپ پیششه نگران نباش
جونگکوک:خیالم راحت باشه؟
نامجون:اره خیالت راحت
*پرش زمانی به فردا*
..........
تهیونگ با دیدن یوری که داشت گریه میکرد و جونگکوک که بیهوش شده خشکش زد که به سمتشون رفت
یوری:تهیونگ...داداشم بهش کمک کنن(گریه)
تهیونگ:نگران نباش الان میریم بیمارستان خب
یوری:اهوم
و تهیونگ جونگکوک و بغل کرد و به همراه یوری سوار ماشین شدن و به سمت بیمارستان آسان(بیمارستان آسان واقعیه)حرکت کردن و بعد ۱۰مین رسیدن و جونگکوک و بردن تو اتاق عمل چون سرش اسیب شدیدی دیده بود و تهیونگ به همه اعضا خبر داد و طولی نکشید که همه اومدن
جیمین:چیشده
یوری:همش تقصیر من بود(گریه)
تهیونگ:ماجرا رو تعریف میکنه که جیهوپ یوری و بغل میکنه و میگه
جیهوپ:مهم اینه الان خلافکار ها گیر افتادن خب نگران نباش جونگکوک خوب میشه
یوری انقدر گریه کرده بود که بزور نفس میکشید و دیگه نمیتونست نفس بکشه
جین:یو...یوری(نگران)
نامجون:یوری(نگران)
شوگا:یوری خوبی یه چیزی بگو
یوری که نمیتونست نفس بکشه بیهوش شد توی بغل تهیونگ
تهیونگ:یوری تروخدا بیدار شو جواب بده
جیمین:دکتر دکتر
و دکترا اومدن و یوری و بردن تو اتاق و داشتن معاینه اش میکردن و بعد از ۳مین دکتر رفت بیرون و جیهوپی که منتظر دکتر بود گفت
جیهوپ:دکترحالش چطوره
دکتر:خداروشکر مشکل قلبشون هنوز قوی نشده ولی باید مراقبش باشید مشکلی نیس بهشون دستگاه اکسیژن وصل کردیم و ارامبخش زدیم بهشون نگران نباشید خوب میشن
جیهوپ:ممنون دکتر
و بعد از اون رفت داخل اتاق و پیش یوری موند
که از اونور هم جونگکوک و آوردن بیرون از اتاق عمل و اعضا رفتن پیشش
تهیونگ:خوبی
جونگکوک:یوری یوری چطوره
جیمین:یوری امم
شوگا:خوبه یوری خوبه
جونگکوک:دارین دروغ میگین اگه خوب بود الان اینجا بود
تهیونگ:یوری از بس گریه کرد که حالش بد شد الانم جیهوپ پیششه نگران نباش
جونگکوک:خیالم راحت باشه؟
نامجون:اره خیالت راحت
*پرش زمانی به فردا*
..........
۲.۱k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.