جغد کوچولوی من🦉:
جغد کوچولوی من🦉:
part 62
A
نمیدونم به خدا دیانا برداشت من گفت برو بیرون یعنی نگفت برو بیرون گفت برو گمشو بعد منم رفتم گم شدم
الهه: پس به خاطر همین اعصابت خورده
- مامان من میرم بخوابم اصلاً حال و حوصله این چیزا رو ندارم
الهه: ارسلان الان باید زنگ بزنی به دیانا
- مامان زنگ زدم جواب نداد بهش پیام دادم گفت دیگه سعی کنین دو هفته اصلاً به من پیام ندی
الهه: منظورش اینه که برو بهش آرامش بده تو عین لیدوکایین براش
- مامان من الان برم بیمارستان مهگل همه جا جاسوس گذاشته
الهه: زنگ بزن به محراب بیا تا از این پسرای اکیپ حال پانیذو بپرس
زنگ زدم به ممد
«شروع مکالمه»
- الو ممد
+ چی «با بغض»
- چرا بغض
+ پانیذ رفته تو مراقبتهای ویژه دکترا میگن وضعش وخیمه
-حال دیانا چطوره
+توی اتاق کز کرده با هیچکس حرف نمیزنه
- ببین ممد خودتو قوی بگیر پانی زود خوب میشه من اینو مطمئنم خودتونو قوی بگیرین ازش آتو در بیارین ببین ممد زیاد وقت نداریم تو هفته دیگه باید آبروی این زنیکه رو ببریم
+ اوکی کاری با من نداری
-نع بای
«پایان مکالمه»
الهه: دیدی گفتم تو درد دیانارو مثل لیدوکایین خوب میکنی
اون هنینطور درد تورو مثل لیدوکایین خوب میکنه
- اوکی مامان من برم بخوابم
الهه: ریدم تو احساساتت
-وقتی به حرف های مامانت اهمیت نمیدی
الهه: برو گمشو پسر بزرگ نکردم
-تغییر مود
الهه: چیه برو بخواب
رفتم توی اتاق
گوشیم زنگ خورد
این کدوم کص کشیه این موقع
مهگله
« شروع مکالمه»
-الو
+ عزیزم میگم که لباس عروس من این موقع رسید
-خب
+ تالارم رزرو کردم
- اوکی کاری با من نداری
+ ارسلان چی شده چرا اینطوری شدی
- ببین از کارت ناراحتم با این کارت من از دوستام همه جدا کردی دختر مریض اومده کارت عروسیو بهش میدی
+ ارسلان تو زبون خوش حالیت نمیشه دارم میگم میخواستم دعوتش کنم
- حالا هم دعوتش کردی
+ خداحافظ
-مهگ.
قطع کرد
« پایان مکالمه»
ریدم تو دهنت حالا تلفنو من قطع میکنی بهت نشون میدم
رفتم خوابیدم
اسلاید بعدو نگاه کنید
ادیته
part 62
A
نمیدونم به خدا دیانا برداشت من گفت برو بیرون یعنی نگفت برو بیرون گفت برو گمشو بعد منم رفتم گم شدم
الهه: پس به خاطر همین اعصابت خورده
- مامان من میرم بخوابم اصلاً حال و حوصله این چیزا رو ندارم
الهه: ارسلان الان باید زنگ بزنی به دیانا
- مامان زنگ زدم جواب نداد بهش پیام دادم گفت دیگه سعی کنین دو هفته اصلاً به من پیام ندی
الهه: منظورش اینه که برو بهش آرامش بده تو عین لیدوکایین براش
- مامان من الان برم بیمارستان مهگل همه جا جاسوس گذاشته
الهه: زنگ بزن به محراب بیا تا از این پسرای اکیپ حال پانیذو بپرس
زنگ زدم به ممد
«شروع مکالمه»
- الو ممد
+ چی «با بغض»
- چرا بغض
+ پانیذ رفته تو مراقبتهای ویژه دکترا میگن وضعش وخیمه
-حال دیانا چطوره
+توی اتاق کز کرده با هیچکس حرف نمیزنه
- ببین ممد خودتو قوی بگیر پانی زود خوب میشه من اینو مطمئنم خودتونو قوی بگیرین ازش آتو در بیارین ببین ممد زیاد وقت نداریم تو هفته دیگه باید آبروی این زنیکه رو ببریم
+ اوکی کاری با من نداری
-نع بای
«پایان مکالمه»
الهه: دیدی گفتم تو درد دیانارو مثل لیدوکایین خوب میکنی
اون هنینطور درد تورو مثل لیدوکایین خوب میکنه
- اوکی مامان من برم بخوابم
الهه: ریدم تو احساساتت
-وقتی به حرف های مامانت اهمیت نمیدی
الهه: برو گمشو پسر بزرگ نکردم
-تغییر مود
الهه: چیه برو بخواب
رفتم توی اتاق
گوشیم زنگ خورد
این کدوم کص کشیه این موقع
مهگله
« شروع مکالمه»
-الو
+ عزیزم میگم که لباس عروس من این موقع رسید
-خب
+ تالارم رزرو کردم
- اوکی کاری با من نداری
+ ارسلان چی شده چرا اینطوری شدی
- ببین از کارت ناراحتم با این کارت من از دوستام همه جدا کردی دختر مریض اومده کارت عروسیو بهش میدی
+ ارسلان تو زبون خوش حالیت نمیشه دارم میگم میخواستم دعوتش کنم
- حالا هم دعوتش کردی
+ خداحافظ
-مهگ.
قطع کرد
« پایان مکالمه»
ریدم تو دهنت حالا تلفنو من قطع میکنی بهت نشون میدم
رفتم خوابیدم
اسلاید بعدو نگاه کنید
ادیته
۶.۷k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.