پارت۱۸

پارت۱۸
کنیا: وقتی از اتاق اومدیم بیرون پی دی نیم جلوم بود و با اخم بهم نگله میکرد و منم داشتم از استرس اب میشدم
پی دی نیم: همین الان بیا تو دفترم
کنیا:(من که الان تو دفتر بودم ای خدا ) چشم
پی دی نیم: خب واسه کارت چه توضیعی داری؟
کنیا: هب راستش امم....من...هبچی
پی دی نیم: بخاطر دروغت باید تا دیر وقت تو کمپانی کار کنی و بخاطرشم هیچ پول اضافه ای نمیگیری......شاید بگی منکه میکاپرم پس چیکار کنم تا دیر وقت اما نگران نباش من بهت میگم...تو باید همجارو تمیز کنی از اتاق من گرفته تا کل کمپانی رو باید تمیز کنی
کنیا: چ..چشم..
پی دی نیم: افرین حالا برو به کارت برس
کنیا: چشم
یون: منتظر کنیا بودم اما نیومد فکر کنم طول بکشه پس من میرم چند دقیقه ی دیگه میام باز
کنیا: وقتی اومدم بیرون با گریه دوییدم سمت اتاقم و رفتم تو سرویس بهداشتی و شروع به گریه کردم
اخه چرا همیشه اینجوری میشه از بچگی شانس نداشتم همیشه من بخاطر یه چیز کوچیک خیلی زیاد تنبیه میشدم 😭😭
یون: عههههههههه کنیا که داخل بود پس تو این چند دقیقه کجا غیب شد
جونگ کوک: یون....یووون‌
یون: اخخخ بخشید بفرمایید
جونگ کوک: کنیا کجاس؟؟؟
یون: امم ....منم نمیدونم تا دو دقیقه پیش اینجا بود اما الان نیست حتما تو اتاقه
جونگ کوک: اها باشه مرسی.......راستی تهیونگ باهات کار داشت
یون: تهیونگ؟؟؟؟؟
جونگ کوک: اره....خب دیگه من برم
یون: بله ممنونم
لایک و فالو و کامنت یادتون نرههه تنکیو💓💓💓