پارت133
#پارت133
روزبه خندید و دستش را به معنای "خاک تو سرت " به سمت مهری تکان داد.
_دیوونه ای دیگه !
عقلت نمیکشه !
مهری اخم کرد و تکیه اش را از صندلی گرفت .
+دیونه خودتی.
_تویی که فکر میکنی من خسیسم .
پیشانی اش را خاراند و ادامه داد.
_من ، فقط ....
اون دفعه ... خب ، چیز.... اون بایدِ قبلی مزه داد ....
سرش را پایین انداخت و آهسته تر گفت :
_فقط همین ...
مهری ، خجالت زده با گونه هایی سرخ به روزبه ی سر به زیر نگاه می کرد .
سرفه ای کرد و گفت :
_بگو قهوه بیارن دیگ !
روزبه پوفی کرد ...
_باشه ، بستنیت رو بخور میگم بیارن !
....
روزبه خندید و دستش را به معنای "خاک تو سرت " به سمت مهری تکان داد.
_دیوونه ای دیگه !
عقلت نمیکشه !
مهری اخم کرد و تکیه اش را از صندلی گرفت .
+دیونه خودتی.
_تویی که فکر میکنی من خسیسم .
پیشانی اش را خاراند و ادامه داد.
_من ، فقط ....
اون دفعه ... خب ، چیز.... اون بایدِ قبلی مزه داد ....
سرش را پایین انداخت و آهسته تر گفت :
_فقط همین ...
مهری ، خجالت زده با گونه هایی سرخ به روزبه ی سر به زیر نگاه می کرد .
سرفه ای کرد و گفت :
_بگو قهوه بیارن دیگ !
روزبه پوفی کرد ...
_باشه ، بستنیت رو بخور میگم بیارن !
....
۳.۲k
۰۶ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.