جواب خون های ریخته شده را هیچکس نمی داد،خدایان ادیانشان چ
جواب خون های ریخته شده را هیچکس نمیداد،خدایان ادیانشان چیزی درباره خون نگفته بودند، همچنان جسم هایی که از گرسنگی یخ زده و به کام مرگ رفته بودند، خدایانشان فقط یک چیز می خواستند و آن هم همه چیزشان بود. تا به پایشان بریزند. مردم نحیف و رنجور و خمیده میبایست تک تک داشته هایشان را قربانی میکردند تا خدایان بر آنان غضب نکنند.در حالی که خداوند راستین، جایی میان جسم های یخ زده و خون های رود شده جان میداد، فریاد میزد من جایی هستم میان آزادی، عشق و انسانیت نه جایی که از آب خون آلود ماهی میگیرند.
چه تلخ بود داستان بت ها و جهل؛ مردمان جان میدادند تا خدایانی که برایشان ساختند بر آنان غضب نکنند و خداوند هم از جهلشان اشک می ریخت، آری چه بارانی بود اشک های خدا و رود خونی که هیچوقت بند نمیآمد و خون دلی که هیچوقت خشک نمیشد. آنها مردم و خداوند راستین را به کام مرگ میکشاندند تا با بت های خود دنیایی بسازند بر روی خون و آوار جسم های مرده .چه کسی نجاتمان میداد؟ جز خودمان هیچکس نبود زیرا خدا جایی میان قلب های ما بود و دست هایی که میتوانستند گره شوند و باز کنند گره هارا.
محدثه✍🏼
دوست دارم اونایی که متنامو میخونن و بغل کنم و بگم دوسشون دارم:).
چه تلخ بود داستان بت ها و جهل؛ مردمان جان میدادند تا خدایانی که برایشان ساختند بر آنان غضب نکنند و خداوند هم از جهلشان اشک می ریخت، آری چه بارانی بود اشک های خدا و رود خونی که هیچوقت بند نمیآمد و خون دلی که هیچوقت خشک نمیشد. آنها مردم و خداوند راستین را به کام مرگ میکشاندند تا با بت های خود دنیایی بسازند بر روی خون و آوار جسم های مرده .چه کسی نجاتمان میداد؟ جز خودمان هیچکس نبود زیرا خدا جایی میان قلب های ما بود و دست هایی که میتوانستند گره شوند و باز کنند گره هارا.
محدثه✍🏼
دوست دارم اونایی که متنامو میخونن و بغل کنم و بگم دوسشون دارم:).
۲۸.۲k
۱۶ مهر ۱۴۰۱