هم رود خراب و مست راه افتاده

هم رود خراب و مست راه افتاده
هم کوه عصا به دست راه افتاده

یک لحظه گذشتی از کنار دنیا
دنبال تو هر چه هست راه افتاده

جلیل صفربیگی
دیدگاه ها (۱)

من با تو چقدر ساده رفتم بر بادتو نام مرا چه زود بردی از یادم...

هم چشمه و هم رود کپک خواهد زدهم آتش و هم دود کپک خواهد زدشور...

بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کندوای دل چون کود کی بی تو ل...

نقاش خیالم دو سه تصویر کشیده است طرح تو به صد حیله و تدبیر ک...

.میشود یک شب تو ساقی باشی و من مست تو؟محو چشمان تو باشم ، عا...

فکر میکنم غمگین بودم یک خصلت انسانی نیست و حتی در اشیا هم وج...

عشق یک شیشه انگور کنار افتاده استکه اگر کهنه شود مست ترت خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط