true love پارت ۱۰ فصل ۳:
true love پارت ۱۰ فصل ۳:
جونگ کوک وری مبل نشسته بود...دستاش رو به هم گره زده بود و داشت به یک نقطه نگاه میکرد تا اینکه با صدای باز شدن در به خودش اومد
اِما از پله ها اومد پایین...
رو به روی جونگ کوک ایستاد....
با دستش زیر چشمش که بخاطر گریه کردن خیس شده بود رو پاک کرد
جونگ کوک از سر جاش بلند شد
اِما با لبخند به جونگ کوک گفت
اِما:جونگ کوک....واقعا ازت ممنونم....نمیدونم چجوری باید این کار هات رو جبران کنم...
جونگ کوک اِما رو بغل کرد و گفت
جونگ کوک:نیازی نیست به تشکر...کاری کردم که همگی نیازش داشتیم....
اِما از جونگ کوک جدا شد و به سمت در رفت
جونگ کوک هم برای استقبال همراهش رفت
اما در رو باز کرد
از جونگ کوک خداحافظی کرد و رفت
جونگ کوک در رو که بست متوجه صدایی که از اون طرف سالن میشنید شد
به سمت منبع صدا رفت
لارا رو دید که پشت پیانو نشسته بود و قطعه فرانسوی زیبایی رو مینواخت
انقدر غرق در اون قطعه شده بود که حتی حضور جونگ کوک رو کنارش حس نکرد
کلاویه های پیانو رو ماهرانه و با احساس فراون فشار میداد و به هر نت روح میبخشید
جونگ کوک پشتش ایستاده بود و داشت به اون آهنگ گوش میکرد
چون اون آهنگ قطعه مورد علاقش بود و خودش همیشه اون قطعه رو میزد
حالا همون قطعه رو لارا مینواخت
بعد از تموم شدن آهنگ لارا برگشت و جونگ کوک رو دید
جونگ کوک لبخندی زد و شروع به دست زدن کرد
جونگ کوک:عالی بود.....آفرین
لارا:ممنونم
جونگ کوک نمیدونستم پیانو هم مینوازی
لارا:آره...تازه این یکیشه
جونگ کوک:اوه مگ بازم هست؟
لارا:بله که هست
جونگ کوک:خب...چی دیگه هست؟
لارا از روی صندلی بلند شد و دفت سمت جونگ کوک
پیشونیش رو چسبوند به جونگ کوک
جونگ کوک کمرش رو گرفت و چسبوند به خودش
آروم اروم نزدیگ لارا میشد که لارا ازش فاصله گرفت و گفت
لارا:شرمنده بقیش برای بعد«خنده»
جونگ کوک از حرکت لارا تعجب کرده بود اما سرش رو تکون داد و لبخندی از و گفت
جونگ کوک:از دست تو!
............................................................................
#jungkook
#bts
#k_pop
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#کی_پاپ
#فیک
جونگ کوک وری مبل نشسته بود...دستاش رو به هم گره زده بود و داشت به یک نقطه نگاه میکرد تا اینکه با صدای باز شدن در به خودش اومد
اِما از پله ها اومد پایین...
رو به روی جونگ کوک ایستاد....
با دستش زیر چشمش که بخاطر گریه کردن خیس شده بود رو پاک کرد
جونگ کوک از سر جاش بلند شد
اِما با لبخند به جونگ کوک گفت
اِما:جونگ کوک....واقعا ازت ممنونم....نمیدونم چجوری باید این کار هات رو جبران کنم...
جونگ کوک اِما رو بغل کرد و گفت
جونگ کوک:نیازی نیست به تشکر...کاری کردم که همگی نیازش داشتیم....
اِما از جونگ کوک جدا شد و به سمت در رفت
جونگ کوک هم برای استقبال همراهش رفت
اما در رو باز کرد
از جونگ کوک خداحافظی کرد و رفت
جونگ کوک در رو که بست متوجه صدایی که از اون طرف سالن میشنید شد
به سمت منبع صدا رفت
لارا رو دید که پشت پیانو نشسته بود و قطعه فرانسوی زیبایی رو مینواخت
انقدر غرق در اون قطعه شده بود که حتی حضور جونگ کوک رو کنارش حس نکرد
کلاویه های پیانو رو ماهرانه و با احساس فراون فشار میداد و به هر نت روح میبخشید
جونگ کوک پشتش ایستاده بود و داشت به اون آهنگ گوش میکرد
چون اون آهنگ قطعه مورد علاقش بود و خودش همیشه اون قطعه رو میزد
حالا همون قطعه رو لارا مینواخت
بعد از تموم شدن آهنگ لارا برگشت و جونگ کوک رو دید
جونگ کوک لبخندی زد و شروع به دست زدن کرد
جونگ کوک:عالی بود.....آفرین
لارا:ممنونم
جونگ کوک نمیدونستم پیانو هم مینوازی
لارا:آره...تازه این یکیشه
جونگ کوک:اوه مگ بازم هست؟
لارا:بله که هست
جونگ کوک:خب...چی دیگه هست؟
لارا از روی صندلی بلند شد و دفت سمت جونگ کوک
پیشونیش رو چسبوند به جونگ کوک
جونگ کوک کمرش رو گرفت و چسبوند به خودش
آروم اروم نزدیگ لارا میشد که لارا ازش فاصله گرفت و گفت
لارا:شرمنده بقیش برای بعد«خنده»
جونگ کوک از حرکت لارا تعجب کرده بود اما سرش رو تکون داد و لبخندی از و گفت
جونگ کوک:از دست تو!
............................................................................
#jungkook
#bts
#k_pop
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#کی_پاپ
#فیک
۱۴.۷k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.