فسفریدم درون ماهی ها

فسفریدم درون ماهی ها
خنگ بودم به علم برخوردم
فلسفیدم خدا دو تا بوده
فرض کردند مغز خر خوردم

این همه لاشه ی هواپیما
فکر کردم که لاشخور بشوم
جام ها پر شدند ترسیدم
مثل سقراط چیز خور بشوم

باز در من شهید آوردند
ثانی و ثالث و من الاخر
جام جم های صبح اسکندر
can you give me women news paper?

عضو شورای امنیت باشم
یا بپوسم درون سربازی
فکر کردم ترور شوم بهتر
مثل صیاد های شیرازی

سالها روی قبر خوابیدم
سفسفیدم که مرگ یعنی چه
مرگ این شخص سوم مفرد
مرگ در ذهن مبهم نیچه

هی چپاندم اتاق را در خود
بر کمرگاه خسته ی این میز
بس که خواندم کتابخانه شدم
سوختم زیر اتش چنگیز

فکر کردم نه! زن شوم بهتر
له شوم زیر هر چه دمپایی
هی بگردند گرد شیرینی
خرمگس های گیج هرجایی

حالم از کفش تق تقی بد بود
پشت ویترین زشت هر روزی
حس سوزن درون جمجمه ام
خودکشی در کلاس گلدوزی

زن شدم در لباس مردی که
درد دارد دچار من بشود
زن شدم در لباس مردی که
خواست یک شب دوباره زن بشود

پشه ها حل شدند در چایی
خودکشی بین شعر و نثری که
حس سیگار روشنی دارند
گابریل های پنج عصری که...

مثل یک چک ، چکی که برگشتی ست
درک کن شخص دومت را مرد!
این زنی را که خودزنی کرده
نیهیلیسمی که درد دارد درد!!!

مثل این زن که اشپزخانه
زندگی را به چارقش دوزید
لطف کن شعله ی مرا کم کن
باز هم قرمه سبزی ام سوزید!
#آنا_لمسو
دیدگاه ها (۱)

داردصدایت میزنم...بشنوصدایم را! بیرون بکش اززندگی ومرگ پایم ...

گونه به گونه دست بدست سایه به سایهباران و بی باران چون لحظه ...

در خاطرات آستینم مار دیدمبذر قناری کاشتم، تمساح چیدماین دوست...

وقت‌هایی هست که آدم یادش می‌آد دنیا یه زمانی چقدر بی‌نقص بود...

اگه بهشون سیلی بزنی✨دازای☆یه خودکشی نا موفق دیگه داشت .از دس...

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۱در روزی ابری ، وقتی خورشید در خانه اش داشت است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط