𝑷𝒂𝒓𝒕:17
𝑷𝒂𝒓𝒕:17
"فقط یه لمس..."
راوی:رسیدن پارک و لینو هم توی راه بود،تا لینو برسه ا.ت رفت تا یه نوشیدنی برای خودش و جون هو بگیره که یهو ۲ تا پسر که پشتش بودن اومدن که اذیتش کنن...
پسر شماره ۱:اینجور دخترا معمولا توی بار پیدا میشن.
شماره ۲:آره موافقم باهات
ا.ت:چ..چی میخواید ازم
شماره ۲:هیچی:)یا بهتره بگم یه چیز کوچولو
راوی:لینو رسیده بود و جون هو رو پیدا کرد.
لینو:ا.ت نیومد؟
جون هو:چرا اومده،یه ربع پیش رفته بود نوشیدنی بگیره،هنوز نیومده شاید صفش شلوغه.
لینو:مطمئنی؟من همین الان از اونجا رد شدم و کسی نبود...
جون هو:منظورت چیه؟
لینو:صب کن،نگو که تنهایی فرستادیش
جون هو:...
ا.ت ویو:
اون دوتا پسر منو برده بودن توی دستشویی عمومی که هیچکس توش نبود و به نظر میومد کلا خراب باشه. اونا کیف و گوشی منو با خودشون برده بودن و دستامو با طناب بسته بودن و دهنم رو هم با چسب. موندم کسی دنبالم میومد یا نه.
لینو:من سمت چپ و میگردم
جون هو:منم سمت راست رو
لینو:اوکی
لینو ویو:
همه جارو گشته بودیم من و جون هو ولی پیداش نکردیم،از همه پرسیدیم ولی کسی چیزی نمیدونست.
جون هو:یعنی کجاستتت؟
لینو:بیا دوباره بگردیم
لینو ویو:
اونجا یه خونه ی متروکه بود،رفتم توش و به نظر میومد که خونه نبوده،یه دستشویی بوده.
پله هارو رفتم پایین و همه جارو گشتم که یهو ا.ت رو دیدم که دستاش بسته و دهنش چسب خورده بود و یه گوشه بیهوش شده بود. میخواستم به جون هو زنگ بزنم ولی فکر کردم که الان ا.ت اولویت داشته باشه پس...
🦊🦊🦊🦊
"فقط یه لمس..."
راوی:رسیدن پارک و لینو هم توی راه بود،تا لینو برسه ا.ت رفت تا یه نوشیدنی برای خودش و جون هو بگیره که یهو ۲ تا پسر که پشتش بودن اومدن که اذیتش کنن...
پسر شماره ۱:اینجور دخترا معمولا توی بار پیدا میشن.
شماره ۲:آره موافقم باهات
ا.ت:چ..چی میخواید ازم
شماره ۲:هیچی:)یا بهتره بگم یه چیز کوچولو
راوی:لینو رسیده بود و جون هو رو پیدا کرد.
لینو:ا.ت نیومد؟
جون هو:چرا اومده،یه ربع پیش رفته بود نوشیدنی بگیره،هنوز نیومده شاید صفش شلوغه.
لینو:مطمئنی؟من همین الان از اونجا رد شدم و کسی نبود...
جون هو:منظورت چیه؟
لینو:صب کن،نگو که تنهایی فرستادیش
جون هو:...
ا.ت ویو:
اون دوتا پسر منو برده بودن توی دستشویی عمومی که هیچکس توش نبود و به نظر میومد کلا خراب باشه. اونا کیف و گوشی منو با خودشون برده بودن و دستامو با طناب بسته بودن و دهنم رو هم با چسب. موندم کسی دنبالم میومد یا نه.
لینو:من سمت چپ و میگردم
جون هو:منم سمت راست رو
لینو:اوکی
لینو ویو:
همه جارو گشته بودیم من و جون هو ولی پیداش نکردیم،از همه پرسیدیم ولی کسی چیزی نمیدونست.
جون هو:یعنی کجاستتت؟
لینو:بیا دوباره بگردیم
لینو ویو:
اونجا یه خونه ی متروکه بود،رفتم توش و به نظر میومد که خونه نبوده،یه دستشویی بوده.
پله هارو رفتم پایین و همه جارو گشتم که یهو ا.ت رو دیدم که دستاش بسته و دهنش چسب خورده بود و یه گوشه بیهوش شده بود. میخواستم به جون هو زنگ بزنم ولی فکر کردم که الان ا.ت اولویت داشته باشه پس...
🦊🦊🦊🦊
۱.۱k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.