𝑷𝒂𝒓𝒕:16
𝑷𝒂𝒓𝒕:16
"فقط یه لمس..."
ا.ت:مامان،من اومدم
م.ت:زود اومدی
ا.ت:آره زود تموم شدیم
ا.ت ویو:
خیلی با خودم کلنجار رفتم و فکر کردم تصمیم گرفتم که باهاشون برم،ارزشش رو داشت:)
راوی:نزدیک غروب بود و ا.ت به جون هو خبر داد که اونم میخواد بیاد و جون هو هم حرفش رو تایید و استقبال کرد.
ا.ت ویو:
رفتم دوش گرفتم و موهامو خشک کردم،یه آرایش کمرنگ و یه لباس ساده ولی قشنگ پوشیدم،البته بام مهم نبود که کجا میریم،من فقط میخواستم لینو رو ببینم (لبخند پر از خجالتتتت)
ا.ت:جون هو من اماده ام
جون هو:اوکی،منم تقریبا تموم شدم
ا.ت:پس پایین منتظرتم
جون هو:اوکی
ا.ت:مامان من رفتمممم
م.ت:برو عزیزم،خوش بگذره بهتون
ا.ت:تنکیو:)
راوی:جون هو اماده شد و رفت پایین و با ا.ت حرکت کردن.
ا.ت:میگم که جون هو...
جون هو:بله؟
ا.ت:دلیلی اصلی اینکه مینهو رو لینو صدا میزنن چیه؟
جون هو:به تو چه
ا.ت:یه بار مثل انسان جوابم رو بده
جون هو:اوکی بابا
ا.ت:بگو
جون هو:وقتی ۱۶ سالش بود یکی از بهترین دوستاش اسمش مینهو بود،کانگ مینهو،ولی اون بخاطر قلدرای مدرسه خودکشی کرد و لینو دیگه نمیخواست یاد دوستیشون بیوفته برای همین یه لقب برای خودش انتخاب کرد.
ا.ت:واقعا؟
جون هو:اوهوم
ا.ت:ولی چرا نمیخواست یاد دوستیشون بیوفته؟
جون هو:چون که احساس تاسف داشت برای خودش...
ا.ت:چه دردناک:)
راوی:رسیدن پارک و لینو هم توی راه بود،تا لینو برسه ا.ت رفت تا یه نوشیدنی برای خودش و جون هو بگیره که یهو...
استایل ا.ت:اسلاید دوم
استایل جون هو:اسلاید سوم
استایل لینو:اسلاید چهارم
ویسگونم درست شددددد🥲
"فقط یه لمس..."
ا.ت:مامان،من اومدم
م.ت:زود اومدی
ا.ت:آره زود تموم شدیم
ا.ت ویو:
خیلی با خودم کلنجار رفتم و فکر کردم تصمیم گرفتم که باهاشون برم،ارزشش رو داشت:)
راوی:نزدیک غروب بود و ا.ت به جون هو خبر داد که اونم میخواد بیاد و جون هو هم حرفش رو تایید و استقبال کرد.
ا.ت ویو:
رفتم دوش گرفتم و موهامو خشک کردم،یه آرایش کمرنگ و یه لباس ساده ولی قشنگ پوشیدم،البته بام مهم نبود که کجا میریم،من فقط میخواستم لینو رو ببینم (لبخند پر از خجالتتتت)
ا.ت:جون هو من اماده ام
جون هو:اوکی،منم تقریبا تموم شدم
ا.ت:پس پایین منتظرتم
جون هو:اوکی
ا.ت:مامان من رفتمممم
م.ت:برو عزیزم،خوش بگذره بهتون
ا.ت:تنکیو:)
راوی:جون هو اماده شد و رفت پایین و با ا.ت حرکت کردن.
ا.ت:میگم که جون هو...
جون هو:بله؟
ا.ت:دلیلی اصلی اینکه مینهو رو لینو صدا میزنن چیه؟
جون هو:به تو چه
ا.ت:یه بار مثل انسان جوابم رو بده
جون هو:اوکی بابا
ا.ت:بگو
جون هو:وقتی ۱۶ سالش بود یکی از بهترین دوستاش اسمش مینهو بود،کانگ مینهو،ولی اون بخاطر قلدرای مدرسه خودکشی کرد و لینو دیگه نمیخواست یاد دوستیشون بیوفته برای همین یه لقب برای خودش انتخاب کرد.
ا.ت:واقعا؟
جون هو:اوهوم
ا.ت:ولی چرا نمیخواست یاد دوستیشون بیوفته؟
جون هو:چون که احساس تاسف داشت برای خودش...
ا.ت:چه دردناک:)
راوی:رسیدن پارک و لینو هم توی راه بود،تا لینو برسه ا.ت رفت تا یه نوشیدنی برای خودش و جون هو بگیره که یهو...
استایل ا.ت:اسلاید دوم
استایل جون هو:اسلاید سوم
استایل لینو:اسلاید چهارم
ویسگونم درست شددددد🥲
۱.۳k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.