𝑷𝒂𝒓𝒕:15
𝑷𝒂𝒓𝒕:15
"فقط یه لمس..."
سویون:تو چی سفارش میدی؟
ا.ت:یه آمریکانو
سویون:اوکی
ا.ت ویو:
رفتم دستشویی و صورتم رو شستم ولی یه تیکه از دامن لباسم خیس شده بود... چاره ای نداشتم پس همونجوری رفتم بیرون.
لینو:به نظر میرسه لباست خیس شده
ا.ت:آره،وقتی صورتم رو آب زدم،چندتا صطره آب ریخت روی دامن لباسم.
لینو:سختت بود بهم بگو.
ا.ت:مثلا بگم چیکار میکنی؟!
لینو:حالا یه کاریش میکنم...
ا.ت:سختم نیست
لینو:امشب میخوای با من و جون هو بیای؟
ا.ت ویو:
نمیدونم،دو دل بودم،دلم میخواست برم ولی از یه طرف هم میترسیدم از خودم
ا.ت:نمیدونم،باید فکر کنم
لینو:اوکی،تا غروب به جون هو یا من خبر بده
ا.ت:ا..اوکی
سویون:چرا دیر کردی؟
ا.ت:لباسم خیس شده بود...
سویون:اها
راوی:ا.ت و سویون بعد یه ساعت رفتن و پیاده روی کردن،اما ا.ت خسته شد و رفتن خونه...
ا.ت:مامان،من اومدم
م.ت:زود اومدی
ا.ت:آره زود تموم شدیم
🩰🩰🩰🩰
"فقط یه لمس..."
سویون:تو چی سفارش میدی؟
ا.ت:یه آمریکانو
سویون:اوکی
ا.ت ویو:
رفتم دستشویی و صورتم رو شستم ولی یه تیکه از دامن لباسم خیس شده بود... چاره ای نداشتم پس همونجوری رفتم بیرون.
لینو:به نظر میرسه لباست خیس شده
ا.ت:آره،وقتی صورتم رو آب زدم،چندتا صطره آب ریخت روی دامن لباسم.
لینو:سختت بود بهم بگو.
ا.ت:مثلا بگم چیکار میکنی؟!
لینو:حالا یه کاریش میکنم...
ا.ت:سختم نیست
لینو:امشب میخوای با من و جون هو بیای؟
ا.ت ویو:
نمیدونم،دو دل بودم،دلم میخواست برم ولی از یه طرف هم میترسیدم از خودم
ا.ت:نمیدونم،باید فکر کنم
لینو:اوکی،تا غروب به جون هو یا من خبر بده
ا.ت:ا..اوکی
سویون:چرا دیر کردی؟
ا.ت:لباسم خیس شده بود...
سویون:اها
راوی:ا.ت و سویون بعد یه ساعت رفتن و پیاده روی کردن،اما ا.ت خسته شد و رفتن خونه...
ا.ت:مامان،من اومدم
م.ت:زود اومدی
ا.ت:آره زود تموم شدیم
🩰🩰🩰🩰
۱.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.