part 71
#part_71
#فریال
نازی کلشو تا ته کرده بود بین گلا
فریال-نازی چیکار میکنی؟
نازی-این گلا چرا بو ندارن
رها-وای خداااا مگه داریم مگه میشه اصلا همچین چیزی ممکنه؟
نازی-چیییی
رها-کصخل اون مصنوعیه
فریال-جررر
نازی-چقدر طبیعی میزنن....من گل طبیعی میخوام حالا چیکارکنم؟
رها-فقط یه راه داره
فریال-چی
رها-ببین خیلی سخته مطمئنید میتونید انجامش بدید؟
نازی-اره بگو
رها_بیاید جلو
نزدیک شدیم سرشو بهمون نزدیک کردم و آروم لب زد
رها-ببینید کاری که بابد بکنید اینه.......برید از این مغازه بیرون....
فریال-خب؟...
رها-و یه گلفروشی دیگه پیدا کنید که گل طبیعی داشته باشه
نازی و فریال- 😐😐😐😐
با دیدن قیافمون زد زیر خنده
رها-اول بریم یه کافه یه چی بخوریم بعد برید دنبال اون کار سخت
چپ چپ نگاهش کردیم و از مغازه زدیم بیرون
یه کافه همین نزدیکیا بود رفتیم اونجا
رها طبق معمول لش کرد رو صندلی
یعنی اصلا واسش مهم نیست کجاست
طوری لش میکنه انگار تو تخت خوابشه
گارسون اومد سمتمون
گارسون-چی میل دارید؟
نازی-هات چاکت
فریال-نسکافه
رها-بستنی
همه با تعجب بهش نگاه کردیم
رها-چیه؟
نازی-شاید باوش برات سخت باشه ولی الان زمستون
رها-خو باشه😐
فریال-آخه بستنی؟
رها-من الان بستنی میخوام
گارسون-سفارش دیگه ای ندارید
رها-چرا یه لیوان آب یخ
گارسون-چش😳
فریال-تو خوبی؟
رها-عالیم
نازی-زر میزنه....هر سری عصبیه و استرس میگیره یه طوری داغ میکنه که انگار وسط آتیشه
رها-من نه عصبیم نه استرس دارم
نازی-از آب یخ و بستنی مشخصه
فریال-تازه عرقم کردی؟
رها-نظرتون چیه پاشید بریم خرید
نازی-بستنیتو بخور بعد
#شکلات_تلخ
#فریال
نازی کلشو تا ته کرده بود بین گلا
فریال-نازی چیکار میکنی؟
نازی-این گلا چرا بو ندارن
رها-وای خداااا مگه داریم مگه میشه اصلا همچین چیزی ممکنه؟
نازی-چیییی
رها-کصخل اون مصنوعیه
فریال-جررر
نازی-چقدر طبیعی میزنن....من گل طبیعی میخوام حالا چیکارکنم؟
رها-فقط یه راه داره
فریال-چی
رها-ببین خیلی سخته مطمئنید میتونید انجامش بدید؟
نازی-اره بگو
رها_بیاید جلو
نزدیک شدیم سرشو بهمون نزدیک کردم و آروم لب زد
رها-ببینید کاری که بابد بکنید اینه.......برید از این مغازه بیرون....
فریال-خب؟...
رها-و یه گلفروشی دیگه پیدا کنید که گل طبیعی داشته باشه
نازی و فریال- 😐😐😐😐
با دیدن قیافمون زد زیر خنده
رها-اول بریم یه کافه یه چی بخوریم بعد برید دنبال اون کار سخت
چپ چپ نگاهش کردیم و از مغازه زدیم بیرون
یه کافه همین نزدیکیا بود رفتیم اونجا
رها طبق معمول لش کرد رو صندلی
یعنی اصلا واسش مهم نیست کجاست
طوری لش میکنه انگار تو تخت خوابشه
گارسون اومد سمتمون
گارسون-چی میل دارید؟
نازی-هات چاکت
فریال-نسکافه
رها-بستنی
همه با تعجب بهش نگاه کردیم
رها-چیه؟
نازی-شاید باوش برات سخت باشه ولی الان زمستون
رها-خو باشه😐
فریال-آخه بستنی؟
رها-من الان بستنی میخوام
گارسون-سفارش دیگه ای ندارید
رها-چرا یه لیوان آب یخ
گارسون-چش😳
فریال-تو خوبی؟
رها-عالیم
نازی-زر میزنه....هر سری عصبیه و استرس میگیره یه طوری داغ میکنه که انگار وسط آتیشه
رها-من نه عصبیم نه استرس دارم
نازی-از آب یخ و بستنی مشخصه
فریال-تازه عرقم کردی؟
رها-نظرتون چیه پاشید بریم خرید
نازی-بستنیتو بخور بعد
#شکلات_تلخ
۳۲.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.