ویو لینا
ویو لینا
چند روز بعد از اون شب گذشته بود حالم بهتر شده بود ولی خیلی احتیاج داشتم با یکی حرف بزنم که منو درک کنه مردد بودم ولی رفتم در اتاق یونگی رو زدم
لینا:اوپا وقت داری؟!
(یونگی یه لبخند محو زدو و سرش رو به نشونه تایید تکون داد)
لینا رفت و کنار یونگی نشست
یونگی:(لینا رو بغل کرد)
چیزی شده لینا؟!
لینا:میدونی اوپا... بعضی وقتا نمیدونم باید چطوری با این موضوع کنار بیام
یونگی:منظورت... مامان بابا ست؟!
لینا:اره ... واقعا سخته
یونگی:میدونم لینا ... این موضوع واقعا برای هممون سخته ... ولی باید کم کم باهاش کنار بیایم... میدونی لینا همه یه روزی این دنیا رو ترک میکنن چه تو بخوای چه نخوای..حتی خود من
لینا:داداششش
یونگی:این یه حقیقته لینا همه یه روزی عزیزانشون رو از دست میدن.. باید بهش عادت کنی نمی گم که همین الان باید با مرگ مامان بابا کنار بیای آروم آروم... ولی اینو بدون که هممون پیشتیم و هیچ وقت تنهات نمیذاریم
ویو لینا
با حرفای داداشم انگار یه باری از رو دوشم ورداشته شد
یونگی:لینا
لینا:بله داداش
یونگی: یه فیلم دانلود کردم وایستا به بقیه هم بگن بیان ببینیم فیلمش خنده داره
لینا:باشه حتما
چند مین بعد
یونگی :خیلی خوب جین هیونگم پاپ کورن درست...
جین:مگه من فقط تو این خونم از صبح بپز بشور بعد آقا دستور میده پاپ کورن درست کن اصن خودت باشو درست کن(رپ جین تقدیم میکنن)
یونگی:حال ندا..
جین: یا بلند میشی یا با این دمپایی پارت میکنم
یونگی:اوکی اوکی رفتم رفتم
پنج دقیقه بعد
یونگی:خیلی خوب پاپ کورن هام درست شد!وایسید فیلم رو پلی کنم
چند روز بعد از اون شب گذشته بود حالم بهتر شده بود ولی خیلی احتیاج داشتم با یکی حرف بزنم که منو درک کنه مردد بودم ولی رفتم در اتاق یونگی رو زدم
لینا:اوپا وقت داری؟!
(یونگی یه لبخند محو زدو و سرش رو به نشونه تایید تکون داد)
لینا رفت و کنار یونگی نشست
یونگی:(لینا رو بغل کرد)
چیزی شده لینا؟!
لینا:میدونی اوپا... بعضی وقتا نمیدونم باید چطوری با این موضوع کنار بیام
یونگی:منظورت... مامان بابا ست؟!
لینا:اره ... واقعا سخته
یونگی:میدونم لینا ... این موضوع واقعا برای هممون سخته ... ولی باید کم کم باهاش کنار بیایم... میدونی لینا همه یه روزی این دنیا رو ترک میکنن چه تو بخوای چه نخوای..حتی خود من
لینا:داداششش
یونگی:این یه حقیقته لینا همه یه روزی عزیزانشون رو از دست میدن.. باید بهش عادت کنی نمی گم که همین الان باید با مرگ مامان بابا کنار بیای آروم آروم... ولی اینو بدون که هممون پیشتیم و هیچ وقت تنهات نمیذاریم
ویو لینا
با حرفای داداشم انگار یه باری از رو دوشم ورداشته شد
یونگی:لینا
لینا:بله داداش
یونگی: یه فیلم دانلود کردم وایستا به بقیه هم بگن بیان ببینیم فیلمش خنده داره
لینا:باشه حتما
چند مین بعد
یونگی :خیلی خوب جین هیونگم پاپ کورن درست...
جین:مگه من فقط تو این خونم از صبح بپز بشور بعد آقا دستور میده پاپ کورن درست کن اصن خودت باشو درست کن(رپ جین تقدیم میکنن)
یونگی:حال ندا..
جین: یا بلند میشی یا با این دمپایی پارت میکنم
یونگی:اوکی اوکی رفتم رفتم
پنج دقیقه بعد
یونگی:خیلی خوب پاپ کورن هام درست شد!وایسید فیلم رو پلی کنم
- ۴.۸k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط