پارت چهار
پارت چهار
چشم وا مردم دیدم تویه اتاق هیچستم که همچین چوبی بود اما با تم سیاه تخت هم یه ملافه خیلی قشنگ قرمز مخملی روش بود که دیدم از زیر دستم ثورا اومد بیرون(عکسشو گذاشتم)
بغلش کردم و بوسیدمش چون نگرانش بودم همین تور نشسته بودم که یکی اومد تو
شوگا، بیدار شدی
ا.ت، ام اره تو کی هستی من چرا اینجام
شوگا ، خب من صاحب این خونم و تو اینجایی چون دیدم تو جنگل بیجون افتادی و از سر خیر اوردمت اینجا
ا.ت ، آها ممنون خب من دیگه میرم خواستم حرفمو تموم کنم که دوباره اون لعنتی شروع به جیغ زدن کرد منم نشسته بودم و فقط اشک می ریختم و میگفتم بسه بسه همین جور بود که یکی بغلم کرد اون اون یارو بود که نجاتم داد چی تو بغلش دیگه خبری از اون صدا نیست منو نشوند روتخت
شوگا ، هی چت شد تو
ا.ت ،خب خب من چیزه
شوگا، به من بگو
ا.ت تو دلش، خب من پیش این هستم اون موجود نمیاد سراغم
و ا.ت کل ماجراشو به شوگا میگه
شوگا ، او پس خیلی زجر کشیدی
ا.ت ، راستی اسمت چیه
شوگا، من مین یونگی هستم ولی دوستام منو شوگا صدا میزنن
ا.ت ، خب خوشبختم شوگا منم ا.ت هستم پارک ا.ت
شوگا ، منم همین طور
ا.ت ، شوگا تو تو چرا رنگت پریده
شوگا ، خب من .....قول بده نترسی و فرار نکنی
ا.ت ، ترسی که من هر شب تحمل میکنم در مقابل کل ترسای دنیا هیچه
شوگا ، خب من. یه خون اشام هستم
ا.ت، (فقط نگاه میکنه و بعد میگه خب من زیاد باورم نشد
شوگا، خب این جوری چطور و میره سمت صورت ا.ت و نیش هاشو در میاره
ا.ت ، خب خب فهمیدم باشه باشه نیاز به اسباتش نیست
شوگا خوبه خب من. باید برم یه سری کار دارم پایین بقیه داداشام هستن اگه چیزی نیاز داشتی به اونا بگو برات میارن
ا.ت ، خب باشه
شوگا میره پایی
جیمین تهیونگ کوک جیهوپ داشتن فیلم میدیدم و جین هم داشت آشپزی میکرد و نامجون هم کتاب میخوندهمه تو حال بودن
شوگا، بچه ها دختره بیدار شده اگه چیزی خواست بهش بدین و کمکش کنین تا من برگردم
کوک توهم اصلا به این فکر نکن که بهش دست بزنی
کوک، اوففف انگار من چندبار به دختر دست زدم که این دومین بارم یچباشه
شوگا ، به هر حال وابنکه نزارید از این خونه خارج شه اگه بیام ببینم نیست کله همتونو میکَنَم شوگا رفت.....و
چشم وا مردم دیدم تویه اتاق هیچستم که همچین چوبی بود اما با تم سیاه تخت هم یه ملافه خیلی قشنگ قرمز مخملی روش بود که دیدم از زیر دستم ثورا اومد بیرون(عکسشو گذاشتم)
بغلش کردم و بوسیدمش چون نگرانش بودم همین تور نشسته بودم که یکی اومد تو
شوگا، بیدار شدی
ا.ت، ام اره تو کی هستی من چرا اینجام
شوگا ، خب من صاحب این خونم و تو اینجایی چون دیدم تو جنگل بیجون افتادی و از سر خیر اوردمت اینجا
ا.ت ، آها ممنون خب من دیگه میرم خواستم حرفمو تموم کنم که دوباره اون لعنتی شروع به جیغ زدن کرد منم نشسته بودم و فقط اشک می ریختم و میگفتم بسه بسه همین جور بود که یکی بغلم کرد اون اون یارو بود که نجاتم داد چی تو بغلش دیگه خبری از اون صدا نیست منو نشوند روتخت
شوگا ، هی چت شد تو
ا.ت ،خب خب من چیزه
شوگا، به من بگو
ا.ت تو دلش، خب من پیش این هستم اون موجود نمیاد سراغم
و ا.ت کل ماجراشو به شوگا میگه
شوگا ، او پس خیلی زجر کشیدی
ا.ت ، راستی اسمت چیه
شوگا، من مین یونگی هستم ولی دوستام منو شوگا صدا میزنن
ا.ت ، خب خوشبختم شوگا منم ا.ت هستم پارک ا.ت
شوگا ، منم همین طور
ا.ت ، شوگا تو تو چرا رنگت پریده
شوگا ، خب من .....قول بده نترسی و فرار نکنی
ا.ت ، ترسی که من هر شب تحمل میکنم در مقابل کل ترسای دنیا هیچه
شوگا ، خب من. یه خون اشام هستم
ا.ت، (فقط نگاه میکنه و بعد میگه خب من زیاد باورم نشد
شوگا، خب این جوری چطور و میره سمت صورت ا.ت و نیش هاشو در میاره
ا.ت ، خب خب فهمیدم باشه باشه نیاز به اسباتش نیست
شوگا خوبه خب من. باید برم یه سری کار دارم پایین بقیه داداشام هستن اگه چیزی نیاز داشتی به اونا بگو برات میارن
ا.ت ، خب باشه
شوگا میره پایی
جیمین تهیونگ کوک جیهوپ داشتن فیلم میدیدم و جین هم داشت آشپزی میکرد و نامجون هم کتاب میخوندهمه تو حال بودن
شوگا، بچه ها دختره بیدار شده اگه چیزی خواست بهش بدین و کمکش کنین تا من برگردم
کوک توهم اصلا به این فکر نکن که بهش دست بزنی
کوک، اوففف انگار من چندبار به دختر دست زدم که این دومین بارم یچباشه
شوگا ، به هر حال وابنکه نزارید از این خونه خارج شه اگه بیام ببینم نیست کله همتونو میکَنَم شوگا رفت.....و
۵.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.