𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟒

𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟒



𝟑 ساعت بعد :
_ تهیونگ؟ تهیونگ. بیدارشو پدصگ.
_ وای خدا خستم. چته جیمین؟
_ 𝟏 ساعته دارم صدات میکنم.چته امروز میخوای خوابیدی.
_ دیشب نتونستم بخوابم.
_ چرا؟
_دختره نزاشت. هرچی نگاهش میکردم بیشتر برام زیباتر میشد. تا صبح نگاهش کردم.
_ اوووووووو
_ خب چته اومدی سراغم؟
_ امروز یه سری جلسه هست ....
_ هرچی هست بزار برای یه موقع دیگه. درباره ی ا/ت تحقیق کردی؟
_ خودت که میدونی من خوب میدونم چه کاری رو کی باید انجام بدم: اسمش کیم ا/ت هست. 𝟏𝟗 سالشه . تا 𝟏𝟑سالگی با پدر و مادرش زندگی میکرده. همسایشون مافیا بوده. به خاطر اون تیر اندازی میشه و پدر و مادرشو از دست میده. میره پیش مادربزرگش. مادربزرگش آدم پولداری بود. عموشم قمار باز بوده. مادربزرگش همه ی ثروتشو به نام ا/ت زده بوده. مادربزرگش به خاطره پسرش سکته میکنه و میمیره. عموعه ثروت ا/ت و بالا میکشه و تموم ثروت و به باد میده. به حدی فقیر میشه که ا/ت رو به یه باری میفروشه. اون موقع 𝟏𝟓 سالش بود. تا 𝟏𝟔 سالگیش تو اون بار بوده که یه مافیایی رییس بارو میکشه و تمام کنیز های اون بارو بر میداره و به این بار میفروشه. تا همین یه ماه پیش تو قسمت درجه 𝟐 کار میکرد که ارتقا یافت به درجه 𝟏 .
_ زیر کسی هم خوابیده؟
_ آره به نظر میاد دختر س*ک*س*ی باشه. زیر خیلی ها خوابیده.
_ اسماشونو که در آوردی ؟
_ شده من کاری رو ناقص انجام بدم؟
_ عمرا. اسماشونو نگه دار. نیاز میشه.
_ چشم رییس.
_ نیمه شب از اینجا میرم. بگو ا/ت آماده شه. اتاق بغل اتاقمو آماده کنید.میخوام اونم ببرم . نزارین از اتاقش بیرون باید. اگه رییسش هم لجبازی کرد کارشو تموم کنید.
_ چشم.
تهیونگ به خواب عمیقی رفت.......
لایک یادتون نره 💖