برده part

﴿ برده ﴾۴۵ part

وقتی یه سول برای ذره ای هوای به بوسه شون مکث داد
جونگ کوک لب داغش رو سمته گردن دختر برد و بوسه های محکمی می‌گذاشت چرا که در حال خودش نبود مست الکل شده بود
شایدم آن دختر خوشگل ،
هر دقیقه که نفس داغش به گردن یه سول می‌خورد قلب دختر به آتیش کشیده میشد،
تخت که نزدیک درب بود با هول دادنش بر روی تخت روش خیمه زد
بدون روشن کردن هیچ چراغی لباشو رسوند به لب های دختر
درحالیکه تمام نقاط بدنش رو می‌بوسید پیراهن کوتاه سفید رنگ یه سول رو پایین کشید و بوسه های داغی روی بدنش می‌گذاشت
دختره به آرومی نالید و قوصی به کمرش داد
هر دو به قدری بدن هاشون داغ بود که نتونستن تحمل کنن
مرد با گذاشتن لب هایش روی لب های داغ اون دختر شروع به مکیدن کرد
دختره هم‌زمان بلیز مرد رو از تنش خارج کرد و کمر بندش رو باز کرد
حالا بیشتر از قبل نیاز رو توی بدنشون می‌دیدن
نیازی که هیچ جوره بدون خودشون رفع نمیشد
جونگ کوک درحالیکه تیکه به تکیه بدنه دختر رو می‌بوسید
و چشم هایش روی بدن لخت دختره پرسه میزدن با دست دیگرش بند سوتین قرمز رنگ یه سول رو باز کرد
و اگر یه سول خواهش نمی‌کرد جونگ کوک هیچوقت پا به همچین جای نمی‌گذاشت ولی به هر اونم یه مرد بود ....
دیدگاه ها (۰)

برده ﴾۴۶ part چشم هایش را باز کرد و چند دفعه ای پلک زد اما ه...

﴿ برده ﴾ ۴۷ part با دردی که داشت بیشتر گریش می‌گرفت شایدم زخ...

﴿ برده ﴾۴۴ part در آن بار شلوغ و پر سرو صدا خنده های زیبای ی...

﴿ برده ﴾۴۳ part مرد توی آغوش دختر ،خزید مثل بچه ای که بعد ...

﴿ برده ﴾۲۷ part یه سول سریع لب زد : معلومه که میتونم بلافاص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط