برده part

﴿ برده ﴾۲۷ part

یه سول سریع لب زد : معلومه که میتونم
بلافاصله هر دو زانو زدن روی شن های ساحل و را خنده مشغول درست کردم چیزی شدن یه سول زیر چشمی به نیم رخ جذاب جونگ کوک نگاه میکرد، لعنتی از نظرش خیلی جذاب بود،
همین که جونگ کوک بهش نگاه کرد سریع چشم دوخت به پایین و خودش رو مشغول کرد جونگ کوک دستش رو گذاشت روی دشت یه سول گرم بود دست اون دختر خیلی تا حدی که دست سرد جونگ کوک رو گرم کرد
بلافاصله یه سول نگاه کرد حال هر دو چشم تو چشم شده بودن هیچ کدومشون نمی‌توانستد رد این نگاه رو بشکنند حس عجیبی در نگاه های هر دو خوانده می‌شده،
لحظاتی گذشت تا اینکه جونگ کوک بلند شد و دست توی جیب شلوار آبی رنگش کرد درحالیکه نگاهش روی دریا بود خطاب به یه سول گفت: بهتره دیگه بریم توهم آماده نشدی
یه سول بعد از بلند شد لباسش رو کمی تکون داد و گفت: باشه بریم
شاید از دور دختر مغروری به نظر می‌رسید اما از درون یه دختر شکسته و آروم بود اما دنبال هدف خود بود،
دیدگاه ها (۱)

﴿ برده ﴾ ۲۸ part یه سول لباسی به رنگ سرخ آتشین بر تن داشت؛ ج...

برده ۲۹ part یه سول نگاهی به نایون که لباس قرمز و سنجاق سین...

﴿ برده ﴾۲۶ part برای لحظه ای به سول کرم درونش فعال شد، و با...

﴿ برده ﴾۲۵ part هویون در بالکن اتاق نسبتاً کوچکش ایستاده و د...

ادامه پارت قبل با صدای یه سول افکارش پرید و به نگاه زیبایش پ...

﴿ برده ﴾۱۲. part تا اینکه با شنیدن صدای جونگ کوک ترسیده عقب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط