معجزه من
معجزه من
پارت ۱۰
اصلان:چرا میزنی بی ناموس
رامتین:به توچه ک خوشگله یا زشت اصلا گوه خوردی نگاش کردی
اصلان:اینارو ولش بگو چرا بخاطر النا قلبت گرفته؟هاا نکنه اتفاقی برای مامان باباش افتاده؟
رامتین:چقدر چرت میگی تو نه همه خوبن موضوع اینع ک عمو النا امده از خارج و دنبال النایی
اصلان:خب عموش دیگ
(النا)
گوشامو تیز کردم ک بیبینم چرا عموم دنباله ک مهگل زد به پشتم
مهگل:داری به چی گوش میدی
النا:هیچی بعدن بهت میگم
مهگل:اصلان امده؟
النا:اره
مهگل:از این پسره زیاد خوشم نمیاد کلی دختر دنبالشه و فک میکنه خیلی جذابه
النا:داداش تو چی؟رامتین؟
مهگل:نه رامتین دنبال دختر ساده مثل تو میگرده
النا:اها
اصلان از اتاق امد بیرون محل مهگل نداد از من خداحافظی کرد رفت،رامتین امد ک مهگل براش چای ریخت نشسته بودیم رامتین همنجور داشت نگام میکرد ک خجالت کشیدم،دیدم مهگل رفت پایین حاضر شد امد بالا
مهگل:خب داداشی منو میرسونی کلاس زبان؟
رامتین:اره بریم
رامتین هم لباسش هم تنش کرد به منم گفت باهاشون برم بعد باز با رامتین برگردم خونه چون میخواد رامتین استراحت کنه،سوار ماشین شدیم مهگل رو رسونیدم عقب نشسته بودم
رامتین:النا خانوم بیاین جلو بشینید
النا کمی مکث کرد
النا:باشه
رفتم جلو نشستم ک پشت چراغ قرمز بودیم یک مرد ک دستش گل رز بود زد به شیشه
مرد:اقا یک گل برای خانومت میگیری؟
رامتین:شاخع ای چنده؟
مرد:شاخه ای ۱۵ تومن
رامتین:همش چند؟
رامتین:همش ۱۰۰ تومان
رامتین از تو داشبورد کیف پولشو ورداشت ک دستش به پام خورد ک خودمو جمع کردم خجالت کشیدم ک بهم نگاه کرد لبخندی زد
رامتین:بیا همشو میخرم برای خانومم
رامتین گل گرفت و داد بهم
رامتین:اینم برای خانومم
النا:اینو چرا به من میدین برین به دوست دخترتون بدین
رامتین:دوست دختر؟من ک دوست دختر ندارم
النا:ندارید:پس اون کی بود ک پشت تلفن بهش گفتی بیبی دلم برات تنگ شده یا تو کشوت پر از شال زنانه بود با عطر یا اینک یک شال تو ماشینت بود بوش کردی هاااا(باکمی داد)
(النا)
یکدفه فهمیدم چی غلطی کردم و چی ها گفتم به رامتین نگاه کردم دیدم کلا پشم هاش ریخته
پارت ۱۰
اصلان:چرا میزنی بی ناموس
رامتین:به توچه ک خوشگله یا زشت اصلا گوه خوردی نگاش کردی
اصلان:اینارو ولش بگو چرا بخاطر النا قلبت گرفته؟هاا نکنه اتفاقی برای مامان باباش افتاده؟
رامتین:چقدر چرت میگی تو نه همه خوبن موضوع اینع ک عمو النا امده از خارج و دنبال النایی
اصلان:خب عموش دیگ
(النا)
گوشامو تیز کردم ک بیبینم چرا عموم دنباله ک مهگل زد به پشتم
مهگل:داری به چی گوش میدی
النا:هیچی بعدن بهت میگم
مهگل:اصلان امده؟
النا:اره
مهگل:از این پسره زیاد خوشم نمیاد کلی دختر دنبالشه و فک میکنه خیلی جذابه
النا:داداش تو چی؟رامتین؟
مهگل:نه رامتین دنبال دختر ساده مثل تو میگرده
النا:اها
اصلان از اتاق امد بیرون محل مهگل نداد از من خداحافظی کرد رفت،رامتین امد ک مهگل براش چای ریخت نشسته بودیم رامتین همنجور داشت نگام میکرد ک خجالت کشیدم،دیدم مهگل رفت پایین حاضر شد امد بالا
مهگل:خب داداشی منو میرسونی کلاس زبان؟
رامتین:اره بریم
رامتین هم لباسش هم تنش کرد به منم گفت باهاشون برم بعد باز با رامتین برگردم خونه چون میخواد رامتین استراحت کنه،سوار ماشین شدیم مهگل رو رسونیدم عقب نشسته بودم
رامتین:النا خانوم بیاین جلو بشینید
النا کمی مکث کرد
النا:باشه
رفتم جلو نشستم ک پشت چراغ قرمز بودیم یک مرد ک دستش گل رز بود زد به شیشه
مرد:اقا یک گل برای خانومت میگیری؟
رامتین:شاخع ای چنده؟
مرد:شاخه ای ۱۵ تومن
رامتین:همش چند؟
رامتین:همش ۱۰۰ تومان
رامتین از تو داشبورد کیف پولشو ورداشت ک دستش به پام خورد ک خودمو جمع کردم خجالت کشیدم ک بهم نگاه کرد لبخندی زد
رامتین:بیا همشو میخرم برای خانومم
رامتین گل گرفت و داد بهم
رامتین:اینم برای خانومم
النا:اینو چرا به من میدین برین به دوست دخترتون بدین
رامتین:دوست دختر؟من ک دوست دختر ندارم
النا:ندارید:پس اون کی بود ک پشت تلفن بهش گفتی بیبی دلم برات تنگ شده یا تو کشوت پر از شال زنانه بود با عطر یا اینک یک شال تو ماشینت بود بوش کردی هاااا(باکمی داد)
(النا)
یکدفه فهمیدم چی غلطی کردم و چی ها گفتم به رامتین نگاه کردم دیدم کلا پشم هاش ریخته
۵.۶k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.