فیک دیدار دوباره

فیک : دیدار دوباره

پارت : ۹

سومی ویو : داخله همون حالت بودیم تا اینکه در زده شد و یه ندیمه اجازه ورود گرفت و وارد اتاق شد و گفت

ندیمه : سرورم، بانوی من براتون صبحانه اوردم

سومی : آآآ باشه ولی یه سوال؟

ندیمه : بله بانوی من بپرسید!

سومی : تو از کجامیدونستی که ولی عهد اتاقه منه؟

خودم 🗿 :

و تا ندیمه خواست حرف بزنه جین سریع جوابه سواله سومی رو داد

جین : من دیشب موقعی که میخواستم بیام اتاقت به این ندیمه گفته بودم که صبحانمو اینجا بیاره

سومی : اها
خب تو میتوانی بری ( روبه ندیمه)

ندیمه تعظیم کرد و رفت

جین : سریع پاشو و اماده شو

سومی : چرا؟

جین : میخوام بریم و یکم داخله حیاط قدم بزنیم

سومی : اهاا

سومی : خب من برم ندیمه هارو صدا کنم تا بیان

جین : چرا ندیمه ها؟

سومی : خب چون بلد نیستم خودمو اماده کنم 🗿

جین : خب من امادت میکنم

سومی : مگه بلدی 😐

جین : معلومه که بلدم
من داخله همه چیز استعداد دارم 😌

سومی : ازخود راضی 😒

جین : عزیزم من که از خودم تعریف نمیکنم دارم حقیقت رو میگم! 😏😌

سومی : خب باشه حالا

سومی : نمیخوای بیای منو حاظر کنی 🗿

جین : هااا؟
باشه اول بریم هانبوک برات انتخاب کنیم

سومی : باشه

خودم 🗿:

و جین رفت و دره کمد رو باز کرد و یه هانبوکه بنفش رنگ برداشت و گذاشت رویه تخت و رفت سره یکی از جعبه هایه گیره سر و از بینشون یه گیره سره بنفش انتخاب کرد و گذاشت کناره اون هانبوک رویه تخت

جین : اوممم بهم میان
پس اینارو بپوش

سومی : باشه
ولی تو نمیری بیرون؟

جین : چرا باید برم بیرون؟

سومی : چون میخوام لباس عوض کنم 🗿

جین : آآ اها باشه الان میرم

سومی ویو :

و بعد از اینکه جین رفت بیرون رفتم و اون هانبوک رو پوشیدم و...
دیدگاه ها (۲)

پارت : ۱۰ سومی ویو : اون هانبوکو پوشیدم و بعد رفتم که به ج...

پارت : ۱۲ سومی ویو : نمیدونم چرا داخله بغله جین ارامشه خاص...

پارت : ۸سومی : خب؟ 🗿جین : خب؟ 🗿سومی : نمیخوای از اتاقه...

پارت : ۷ سومی : اره رنگه قشنگیه خودم ویو🗿 : و بعد از اینکه س...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۳

خوندن بدون لایکو کامنت حرامه.you and me P20که ناگهان تهیونگ ...

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط