پارت : ۸
پارت : ۸
سومی : خب؟ 🗿
جین : خب؟ 🗿
سومی : نمیخوای از اتاقه من بری بیرون؟ 😑
جین : نه اتاقه زنمه و دوست ندارم که برم بیرون مشکلیه؟ 🗿
سومی : اولن که اون زنت که میگی منم
دومن اینجا اتاقه منه و خودت اتاق داری
سومن ما هنوز باهم ازدواج نکردیم! 😑
جین : اولن که اره اون زنم تویی
دومن که اینجا قصره خودمه پس هرجا که دلم بخواد میخوابم
سومن که من قبلانم بهت گفتم که درسته که زنم نیستی ولی قراره که بشی 😌
سومی : باشه حالا
سومی : قصد نداری که بری؟ 😐
جین : یعنی داری ورد واید هندسامو از اتاق بیرون میکنی؟ 🤨
سومی : بله 😐
جین : حالا که اینطوره من از اتاقت بیرون نمیرم و شباهم داخله اتاقت میخوابم 😌
سومی : چییییییی؟
جین : یعنی میخوای رویه حرفه ولی عهد حرف بزنی؟
سومی: اوففففف خب باشه حالا 😒
جین : افرین ملکه من 😊 ( دستشو رویه سره سومی کشید)
سومی ویو :
نمیدونم چرا وقتی که جین بهم گفت ملکه من و دستشو رویه سرم کشید قلبم شروع کرد با شدت تپیدن!
طوری که احساس میکردم هر لحظه فکر میکردم میخواد از سینم بزنه بیرون
سومی : خب؟ 🗿
جین : خب؟ 🗿
سومی : نمیخوای از اتاقه من بری بیرون؟ 😑
جین : نه اتاقه زنمه و دوست ندارم که برم بیرون مشکلیه؟ 🗿
سومی : اولن که اون زنت که میگی منم
دومن اینجا اتاقه منه و خودت اتاق داری
سومن ما هنوز باهم ازدواج نکردیم! 😑
جین : اولن که اره اون زنم تویی
دومن که اینجا قصره خودمه پس هرجا که دلم بخواد میخوابم
سومن که من قبلانم بهت گفتم که درسته که زنم نیستی ولی قراره که بشی 😌
سومی : باشه حالا
سومی : قصد نداری که بری؟ 😐
جین : یعنی داری ورد واید هندسامو از اتاق بیرون میکنی؟ 🤨
سومی : بله 😐
جین : حالا که اینطوره من از اتاقت بیرون نمیرم و شباهم داخله اتاقت میخوابم 😌
سومی : چییییییی؟
جین : یعنی میخوای رویه حرفه ولی عهد حرف بزنی؟
سومی: اوففففف خب باشه حالا 😒
جین : افرین ملکه من 😊 ( دستشو رویه سره سومی کشید)
سومی ویو :
نمیدونم چرا وقتی که جین بهم گفت ملکه من و دستشو رویه سرم کشید قلبم شروع کرد با شدت تپیدن!
طوری که احساس میکردم هر لحظه فکر میکردم میخواد از سینم بزنه بیرون
۵.۱k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.