بِسوز ای دِل که آتَش لانه کرده
بِسوز ای دِل که آتَش لانه کرده
تَبَسّم بَر شبِ ویرانه کرده
بِسوز و دیگران را هَم بِسوزان
که این بارِ گِران بَر شانه کرده
کِشَد هَر سوهِزاران شُعله بَرجان
بَر آتَش قامَتَم پیمانه کرده
به دریا بودم و ساحِل به پیشَم
نَدانِستم که دُشمَن خانه کرده
بَهاری آمَد و رَفت از کفِ مَن
گُلستانی بَرِ بیگانه کرده
هِزارَش شُعله می ریزَد به دامان
تَنَم بَر آتَشَش پَروانه کرده
تَبَسّم بَر شبِ ویرانه کرده
بِسوز و دیگران را هَم بِسوزان
که این بارِ گِران بَر شانه کرده
کِشَد هَر سوهِزاران شُعله بَرجان
بَر آتَش قامَتَم پیمانه کرده
به دریا بودم و ساحِل به پیشَم
نَدانِستم که دُشمَن خانه کرده
بَهاری آمَد و رَفت از کفِ مَن
گُلستانی بَرِ بیگانه کرده
هِزارَش شُعله می ریزَد به دامان
تَنَم بَر آتَشَش پَروانه کرده
۵.۰k
۲۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.