چهل شب چشم من با گریه خو کرد

چهل شب ، چشم من با گریه خو کرد
چه شب‌ها ، با تو بودن آرزو کرد

چهل شب ، تا سحر نقش خیالت
کنار من ، نشست و گفتگو کرد

🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

چهل روز از غروب غم انگیز خورشید زندگی #پدرم گذشت💔

چهل روز است که دلتنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش، سپری می‌کنیم😔
و در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر کنارمان نیست و ما دیگر آن شمع فروزان، را نمی‌بینیم، ولی طنین صدای دل‌نشینش همچنان در گوش ما و مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره‌اش همیشه در یاد ماست.❤
ناباورانه روزها را گذراندیم،
بدون حضور او که باور داشتیم
وجود عزیزش نماد عینی شرف و مفهوم بخشایش بود
و هنوز با گذشت چهل روز
عکس او با چارچوب قاب بیگانه است،
در اربعین هجرانش
با زبان اشک از اندوه روزهای فراق سخن می‌گوییم.
چهل غروب غمبار از پر کشیدن #پدرم به سوی ابدیت گذشت و ما همچنان در بهت و حیرت ، لحظات خوب بودن با او را مرور می کنیم ، باور این همه صبوری مان نبود ،
چهل بار چشم گشودن و ندیدن عزیز زندگی مان!

چهل ها خواهد گذشت و یاد او با ما خواهد بود... 💕 💕 ❤ پدر❤ 💕 💕
دیدگاه ها (۲۱)

چهل روز است ناباورانه منتظر آمدنت هستم و هر بار که از شوک رف...

🔖 طبق معمول،راس ساعتِ هفت،کنجِ کافه ی همیشگی نشسته بودم...عط...

چرااااااااااااااااااااااچرا انقد دیرچرا نشد که بتونم...........

پدر اسمت همیشه روی لبهاستپدر مهرت همیشه توی دلهاستپدر دفتر ش...

چهار ۲ _ فریب دنیلسال های نوجوانی لیندا با لبخندهای دنیل شکل...

black flower(p,316)

🔰 آن شب، شیفتۀ دین پدر شدم!📝 (خاطرهٔ فرزند آیت الله حائری شی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط