درخواستی«وقتی رپ ژاپنی میخونی..»
درخواستی«وقتی رپ ژاپنی میخونی..»
بنگچان:« میتونم بگم دهنش از دو متر هم باز تر شده
«جدا ..»
نفس عمیقی میکشه و لبخندی میزنه
«ولش کن...خوشحالم که هستی..»
--------
مینهو:« اینکه همه ی لغات ژاپنی رو دریت تلفظ میکردی براش خیلی تعجب اور بود ...ول مثل همیشه غافلگیریش رو مخفی کرد و خنثی لب زد
«خوب بود...ولی.. بیشتر تلاش کن..یک جاهاییش مشکل داری»
----------
چانگبین:« شوکه میشه ..و همینطور به تو که داخل اتاقک بودی خیره شده بود..بعد از اینکه هدفون رو گذاشتی سرجاش و از اتاق خارج شدی سمتش رفتی و نظرش رو پرسیدی
«اومم..»
همینطور که روی صندلی لم داده بود و دوتا از انگشتاش روی لباش بودن و خنده ایی که به لب داشت جوابت رو داد
« میدونی..از امینمم سریعترم؟؟ ولی تو هم میتونی مثل من باشی..بهم یاد بده..!»
------------
جیسونگ:« ذوقی میکنه و تورو تو بغلش میگیره
«اه...تو جدا موفق ترینی»
-----------
هیونجین:« کسی که تعجب کردن پیشش شرف داره
«و..واو»
«خب نظرت چیه؟؟»
«خوب نبود..
اه لعنتی ...عالیی بود..اینو باید ضبط کنی»
-----------
فلیکس:« مخفیانه داشت نگاهت میگرد ..تصمیم گرفت ازت فیلم بگیره و داخل بابل پست کنه..زیر پست هم نوشت
«زیادی بی نقصه..!»
---------
جونگین:« جونگین کسی بود که روت کراش داشت اعضا نیازت داشتن و جونگین رو فرستادن تا بیاد دنبالت و وقتی فهمید تو استودیو هستی میخواست بیاد سمتت ولی وقتی صدات رو شنید تو برزخ کامل رفت
سریع به خودش اومد و گوشیش رو در اورد و ازت فیلم گرفت
چشماش رو از صفحه نمیاش گوشی گرفت و به تو داد
«ا..اون..ف..فوق العادست..!»
-----------
سونگمین:« میدونست ژاپنی بلدی و همش بهت اصرار میکرد تا براش بخونی ...و هیچوقت اینکارو نمیکردی
تو جرئت حقیقت این جرئت رو بهت داد که فقط باید برای اون بخونی ...و وقتی صدات رو شنید
سعی کرد خودش رو جمع و جور کنه
«اوهوم...باشه..چرا این مدت که کارم به التماس کشیده شده بود برام نمیخوندی..بهونه نمیخوام..از این به بعد هر وقت وقتت خالی بود برام میخونی..!»
"هانورا"
بنگچان:« میتونم بگم دهنش از دو متر هم باز تر شده
«جدا ..»
نفس عمیقی میکشه و لبخندی میزنه
«ولش کن...خوشحالم که هستی..»
--------
مینهو:« اینکه همه ی لغات ژاپنی رو دریت تلفظ میکردی براش خیلی تعجب اور بود ...ول مثل همیشه غافلگیریش رو مخفی کرد و خنثی لب زد
«خوب بود...ولی.. بیشتر تلاش کن..یک جاهاییش مشکل داری»
----------
چانگبین:« شوکه میشه ..و همینطور به تو که داخل اتاقک بودی خیره شده بود..بعد از اینکه هدفون رو گذاشتی سرجاش و از اتاق خارج شدی سمتش رفتی و نظرش رو پرسیدی
«اومم..»
همینطور که روی صندلی لم داده بود و دوتا از انگشتاش روی لباش بودن و خنده ایی که به لب داشت جوابت رو داد
« میدونی..از امینمم سریعترم؟؟ ولی تو هم میتونی مثل من باشی..بهم یاد بده..!»
------------
جیسونگ:« ذوقی میکنه و تورو تو بغلش میگیره
«اه...تو جدا موفق ترینی»
-----------
هیونجین:« کسی که تعجب کردن پیشش شرف داره
«و..واو»
«خب نظرت چیه؟؟»
«خوب نبود..
اه لعنتی ...عالیی بود..اینو باید ضبط کنی»
-----------
فلیکس:« مخفیانه داشت نگاهت میگرد ..تصمیم گرفت ازت فیلم بگیره و داخل بابل پست کنه..زیر پست هم نوشت
«زیادی بی نقصه..!»
---------
جونگین:« جونگین کسی بود که روت کراش داشت اعضا نیازت داشتن و جونگین رو فرستادن تا بیاد دنبالت و وقتی فهمید تو استودیو هستی میخواست بیاد سمتت ولی وقتی صدات رو شنید تو برزخ کامل رفت
سریع به خودش اومد و گوشیش رو در اورد و ازت فیلم گرفت
چشماش رو از صفحه نمیاش گوشی گرفت و به تو داد
«ا..اون..ف..فوق العادست..!»
-----------
سونگمین:« میدونست ژاپنی بلدی و همش بهت اصرار میکرد تا براش بخونی ...و هیچوقت اینکارو نمیکردی
تو جرئت حقیقت این جرئت رو بهت داد که فقط باید برای اون بخونی ...و وقتی صدات رو شنید
سعی کرد خودش رو جمع و جور کنه
«اوهوم...باشه..چرا این مدت که کارم به التماس کشیده شده بود برام نمیخوندی..بهونه نمیخوام..از این به بعد هر وقت وقتت خالی بود برام میخونی..!»
"هانورا"
۱۰.۰k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.