جاسوس پارت ۴۴

_____________
ویو ا/ت
رفتم آشپزخونه که دیدم اجوما اومده
ا/ت:اجومااا
اجوما: سلام دخترم حالت چطوره
ا/ت:خوبم مرسی خوب چیکارا باید کنیم
اجوما:خوب.....*توضیح داد*
خواستم کارها رو شروع کنم که دیدم خونه رو دید برداشته
ا/ت:اجوما...چیشده*بی حال*
که چشمام سیاهی رفت و دیگه چیزی نفهمیدم
وقتی چشمم رو باز کردم ل.خ.ت توی یه وان بزرگ بودم و دست و پا و دهنم بسته بود
دست و پا میزدم فایده نداشت بعد چندمین یکی اومد داخل
ا/ت:هوممم(مثلا داره حرف میزنه با دهن بسته)
لی:بلاخره بهوش اومدی دختر جون ...... من لی هستم
ا/ت:هوممممم
لی:چی میخوایی *رفت دهنش رو باز کرد*
ا/ت:از من چی میخوایی
لی:ازتو چیزی نمیخوام از اون شوگا میخوام و با استفاده از تو بهش میرسم
حالا دختر خوبی باش و بزار کارم رو انجام بدم
ا/ت:میخوایی‌..
نزاشت حرفم رو کامل بزنم که دهنم رو بست و شیر آب رو باز کرد
دست و پا میزدم فایده نداشت الان چی کار کنم
*پرش زمانی به چند دقیقه بعد*
بدنم جونی نداشت اینقدر تقلا کردم و فایده نداشت اب تا گردنم بود که در با شدت باز شد شوگا بود
سریع اومد و شیر آب رو بست و دست و پاهام رو باز کرد
شوگا:ا/ت حالت خوبه معذرت میخوام ا/ت ببخشید ببخشید*بغلش کرد*
هیچ جونی نداشتم اروم گریه میکردم و که دیگه نفهمیدم چی شد......
دیدگاه ها (۱۳)

من روی چه آهنگ سمی کراش زدممم

یه سوال درباره ی این فیک

جاسوس پارت ۴۳

دکتر قلب من پارت ۱۰

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

WISH MEET YOUPART 12( چند ساعت بعد) میها. ( ومد تو آشپزخونه)...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط