چند پارتی یونگی

چند پارتی یونگی
درخواستی
موضوع :اینه که تو عضو هشتم بی تی اس و دوست دختر یونگی هستی و یه بار پات پیچ میخوره و باعث میشه ربات پات پاره بشه و باید عمل کنی اما به شدت از اتاق عمل میترسی و میگی نمیخوام برم اما بالاخره عمل میکنی
ویو ا.ت
رسیدم بیمارستان یونگی بقلم کرد و بردم بالا و بعد ۵ مین دکتر اومد و پام رو چک کرد
دعا دعا می کردم ربات پام صدمه ندیده باشه
دکتر :آقای مین شما با ایشون چه نسبتی دارین؟
یونگی:نامزدشم
دکتر: آهان خانم کیم باید عمل بشن
ا.ت:چییی
یونگی :شت.....باشه
دکتر رفت تا اتاق عمل رو اوکی کنه
داشتم به یونگی که نگران تر از خودم بود نگاه می کردم
ا.ت:یونگیاا من می ترسم از عمل(بغض و نگران)
یونگی :(ا.ت رو بقل کرد )نگران نباش عشقم هیچی نمیشه
ا.ت:(گریه داشت می کرد)
یونگی :شییییش آروم باش گربه کوچولو
یونگی:من میرم کارای عملت رو انجام بدم(پیشونی ا.ت رو بوسید)
ا.ت:باشه(گریش بند اومده بود)
با رفتن یونگی سریع پاشدم می خواستم از پنجره بیرون برم که پرستار ها گرفتنم
ا.ت:ولم کنین لطفااااا
یونگی:ا.ت ولش کنین
ا.ت:یون...یون...یونگی
یونگی:(ا.ت رو بقل کرد )چیکار می کنی می دونم می ترسی ولی بخاطر من انجام بده این کارو
ادامه دارد....