ارباب بی رحم
ارباب بی رحم
P 9
صبح
آت
از خواب بیدار شودم جنی تو بغلم بود آروم بلند شودم که بیدار نشه رفتم دوش گرفتم و رفتم به کار ها رسیدم دوهفته اجوما و هلنا نبودن ارباب بهشون مرخصی داده بود
داشتم کار هارو انجام میدادم که جنی اومد پیشم براش صبحانه گذاشتم و رفتم برای ارباب هم گذاشتم رفتم صداش کردم و اومد پایین
ویو شب
تهیونگ
این چه فیلمی بود تحریکم کرده قرصام هم تموم فقط آت هست
+آت بیا اینجا
-بله ارباب
+جنی خوابه
-بله ارباب جنی ساعت ۱۰خوابید الان ساعت ۱هست
+لباساتو در بیار زود تا جاشون ندادم
-چی چرا ارباب
+رو تخت هم میخوای ارباب صدام کنی یا ددی(س.ک.س.ی)
-ارباب نه تور خدا (با گریه)
تهیونگ آت رو انداخت رو تخت و شروع کرد به بوسیدنش
(اسمات
بچها من اسمات نمینویسم )
صبح
P 9
صبح
آت
از خواب بیدار شودم جنی تو بغلم بود آروم بلند شودم که بیدار نشه رفتم دوش گرفتم و رفتم به کار ها رسیدم دوهفته اجوما و هلنا نبودن ارباب بهشون مرخصی داده بود
داشتم کار هارو انجام میدادم که جنی اومد پیشم براش صبحانه گذاشتم و رفتم برای ارباب هم گذاشتم رفتم صداش کردم و اومد پایین
ویو شب
تهیونگ
این چه فیلمی بود تحریکم کرده قرصام هم تموم فقط آت هست
+آت بیا اینجا
-بله ارباب
+جنی خوابه
-بله ارباب جنی ساعت ۱۰خوابید الان ساعت ۱هست
+لباساتو در بیار زود تا جاشون ندادم
-چی چرا ارباب
+رو تخت هم میخوای ارباب صدام کنی یا ددی(س.ک.س.ی)
-ارباب نه تور خدا (با گریه)
تهیونگ آت رو انداخت رو تخت و شروع کرد به بوسیدنش
(اسمات
بچها من اسمات نمینویسم )
صبح
۳۷۴
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.