شات(۲)
شات(۲)
جنی:باش بابا چرا زود ناراحت میشی من ی چیزی گفتم
....
یونا:خو ی چیز نگو خو برو برا خودت دوس پسر پیدا کن سینگلِ ... اقا ولش برو به مهمونات برس
جنی باشه بابا اروم باش برو لباساتو عوض کن بیا
یونا:باش برم بالا دیگه؟؟؟
جنی:عاره برو بالا دست راست اون اتاق اولیه
یونا. باشه ای گفدم رفتم راهرو بالا .این کیه ؟؟اکسم بود؟؟؟ای خدا بگم چیکارت نکنه جنی مگه من نگفتم اینو دعوت نکن ازش بدم میاد.
اقا ولش ی جوری رد شدم رفتم لباسامو عوض کردم رفتم پایین دیدم نشسته با دوست دخترش
هاااااااااااا😲😲😲😲
جنی دوست من شده دوست دختر هیونجین اکسم
دختره پفیوز بهت نشون میدم
یونا:من اومدم (تقریبا با داد. چون صدا اهنگ زیاده)
جنی:خوش اومدی عجقم
هیونجین:چی عجقم دوستتو دیدی من از عجقم در اومدم؟
جنی:خودتو ناراهت نکن عجقم خوب چی بگم به دوست چندین و چند سالم
یونا:😁😅
جنی بیا کارت دارم
جنی:اومدم بریم
یونا:که اکس من دوست پسرته هومممم؟
جنی:خو چیکار کنم خوشم میومد از اولم ازش وقتی ازم درخواست کرد منم قبول کردم حالا چیشده مگه تو خودت به قول خودت شوهر داری
یونا:اههههههه ولش کن بریم
جنی:باش
تهیونگ ویو:
امرو کارم زود تموم شده بود میخواستم برم خونه یادم افتاد یونا رفته تولد جنی دوست صمیمیش تصمیم گرفتم برم خونه اون چون منم دعوت بودم اشکال نداشت تازه سوپرایز برای یونا هم میشع
رفتم خونه جنی در باز بود چون نگهبانی منو میشناخت راهم داد داخل چون بعضی اوقات یونا میخواد بیاد اینا منم میام یا بعضی اوقات میرسونمش از نگهبانی رد میشیم بخاطر همون میشناسه حالا میشناسه دیگه
رفتم داخل دیدم یونا نشسته
اون کیه کنارش🤔🤔
چرا اینقدر اشناس؟؟
نزدیک تر شدم دیدم هیونجینه اکس یونا داره هی بهش دست میزنه عصبانی شدم
رفتم بالا سرشون
یونا ویو:
جنی:باش بابا چرا زود ناراحت میشی من ی چیزی گفتم
....
یونا:خو ی چیز نگو خو برو برا خودت دوس پسر پیدا کن سینگلِ ... اقا ولش برو به مهمونات برس
جنی باشه بابا اروم باش برو لباساتو عوض کن بیا
یونا:باش برم بالا دیگه؟؟؟
جنی:عاره برو بالا دست راست اون اتاق اولیه
یونا. باشه ای گفدم رفتم راهرو بالا .این کیه ؟؟اکسم بود؟؟؟ای خدا بگم چیکارت نکنه جنی مگه من نگفتم اینو دعوت نکن ازش بدم میاد.
اقا ولش ی جوری رد شدم رفتم لباسامو عوض کردم رفتم پایین دیدم نشسته با دوست دخترش
هاااااااااااا😲😲😲😲
جنی دوست من شده دوست دختر هیونجین اکسم
دختره پفیوز بهت نشون میدم
یونا:من اومدم (تقریبا با داد. چون صدا اهنگ زیاده)
جنی:خوش اومدی عجقم
هیونجین:چی عجقم دوستتو دیدی من از عجقم در اومدم؟
جنی:خودتو ناراهت نکن عجقم خوب چی بگم به دوست چندین و چند سالم
یونا:😁😅
جنی بیا کارت دارم
جنی:اومدم بریم
یونا:که اکس من دوست پسرته هومممم؟
جنی:خو چیکار کنم خوشم میومد از اولم ازش وقتی ازم درخواست کرد منم قبول کردم حالا چیشده مگه تو خودت به قول خودت شوهر داری
یونا:اههههههه ولش کن بریم
جنی:باش
تهیونگ ویو:
امرو کارم زود تموم شده بود میخواستم برم خونه یادم افتاد یونا رفته تولد جنی دوست صمیمیش تصمیم گرفتم برم خونه اون چون منم دعوت بودم اشکال نداشت تازه سوپرایز برای یونا هم میشع
رفتم خونه جنی در باز بود چون نگهبانی منو میشناخت راهم داد داخل چون بعضی اوقات یونا میخواد بیاد اینا منم میام یا بعضی اوقات میرسونمش از نگهبانی رد میشیم بخاطر همون میشناسه حالا میشناسه دیگه
رفتم داخل دیدم یونا نشسته
اون کیه کنارش🤔🤔
چرا اینقدر اشناس؟؟
نزدیک تر شدم دیدم هیونجینه اکس یونا داره هی بهش دست میزنه عصبانی شدم
رفتم بالا سرشون
یونا ویو:
۶۱.۲k
۱۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.