(پارت 1)
(پارت 1)
شخصیت ها: کوکی_ ات _جیمین _ تهیونگ _ مینسو
(ویو ات)
امروز قرار بود با کوک بریم خرید
کوک: بریم هانی
ات: بریم
از خونه زدیم بیرون کوک در ماشین رو برام باز کرد خودشم نشست رفتیم سمت بزرگ ترین پاساژ
ات: رسیدیم؟
کوک: یس
اومدم در ماشین رو باز کنم که یهو کوک در و بست خودش پیاده شد اومد در سمت منو باز کرد
کوک: بفرمایید لیدی
ات: ممنون
رفتیم سمت پاساژ چند تا لباس گرفتم داشتیم میرفتیم برای کوک لباس بگیریم که یکی خورد بهم
سرم رو اوردم بالا دیدم جیمین ( جیمین دوست بچگی و دوست پسر دوران دبیرستان ات ولی هنوز باهم دوست های صمیمی هستن)
ات: جیمین ( ذوق بیش از حد)
جیمین: ات دلم چقدر برات تنگ شده
ات: منم ( جیمین رو بغل کرد)
کوک: اهم بیبی معرفی نمیکنی ( یکم عصبی)
ات: جیمین...
(شرایط برا پارت بعدی 60تا لایک)
(خوبه؟؟
شخصیت ها: کوکی_ ات _جیمین _ تهیونگ _ مینسو
(ویو ات)
امروز قرار بود با کوک بریم خرید
کوک: بریم هانی
ات: بریم
از خونه زدیم بیرون کوک در ماشین رو برام باز کرد خودشم نشست رفتیم سمت بزرگ ترین پاساژ
ات: رسیدیم؟
کوک: یس
اومدم در ماشین رو باز کنم که یهو کوک در و بست خودش پیاده شد اومد در سمت منو باز کرد
کوک: بفرمایید لیدی
ات: ممنون
رفتیم سمت پاساژ چند تا لباس گرفتم داشتیم میرفتیم برای کوک لباس بگیریم که یکی خورد بهم
سرم رو اوردم بالا دیدم جیمین ( جیمین دوست بچگی و دوست پسر دوران دبیرستان ات ولی هنوز باهم دوست های صمیمی هستن)
ات: جیمین ( ذوق بیش از حد)
جیمین: ات دلم چقدر برات تنگ شده
ات: منم ( جیمین رو بغل کرد)
کوک: اهم بیبی معرفی نمیکنی ( یکم عصبی)
ات: جیمین...
(شرایط برا پارت بعدی 60تا لایک)
(خوبه؟؟
۸.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.