پارت
(پارت 27)
اینکه کی برمیگردن حرف زد که ته گفت)
ته: هممون فردا برمیرگردیم عزیز
ات: اا باشه بابایی من دیگه برم
ته: اوم فعلا
ات: خدافظی
(ات بلند شد رفت حمام و اومد بیرون موهاشو خشک کردو لباس تنش کرد رفت پایین یه نودل اماده خورد و فیلم دید؟
(موقعیت: ساعت یازده شبه و ات رفته بخابه)
(پرش صبح)
ویو ات
بیدار شدم دیدیم هر سه تاشون بالا سرم وایسادن
_: سلام کوچولو
ات: عه بلاخره اومدید(بغلشون کرد)
جیمین: بیا بریم صبحانه بخوریم
ات: باشه
(رفتن صبحانه خوردن پرش روی مبل نشسته بودن)
کوک: خب اردو خوش گذشت(نیش خند)
ات: ااا خب خیلی خوب بود خوش گذشت ولی دلم براتون خیلی تنگ شده بود
(اها امم کوک به مدیر مدرسه ی ات رشوه داده بود ک
عادی رفتار کنه همه اردو رفتن ولی ات نرفته بود)
ته: خوبه کاری ک نکردی هوم؟
ات: ها نه بابا چه کاری(یهو یاد دیشب افتاد و قرمز شد)
کوک: چی شده چرا قرمز شدی نکنه کاری کردی هوم؟
ات: ها نه نه فقط گرممه
کوک: مطمئنی
(ات دست کوک رو گرفت و گفت)
ات: میشه یه لحظه بیای میخام یه چیزی بهت بگم
ته جیمین: چی!!
کوک: منظورت چیه
ات: نه نه فقط باید یه چیزی بهت بگم اگه اشکالی نداره
کوک: هوم اوکی
جیمین: وایسا ببینم
ات: هوم؟
جیمین: الان منظورت اینه ک ما اضیفی هستیم
ات: ها نه نه بخدا این طوری نیس فقط..
ته: باشه باشه برو جیمین ولش کن
(ات و کوک رفتن تو اتاق و ات گفت)
ات: کوک اینکارا یعنی چی اگه بفهمن چی
کوک: به درک خب
ات: کوک لطفا اینطوری نکننن
کوک: هیچی نمیشه تو مال من میشی
ات: اه کوک لطفا بس کن
(کوک از اتاق رفد بیرون)
(شرایط این پارت80تا لایک مرسی از حمایت هاتون ولی کم نشده؟؟)
اینکه کی برمیگردن حرف زد که ته گفت)
ته: هممون فردا برمیرگردیم عزیز
ات: اا باشه بابایی من دیگه برم
ته: اوم فعلا
ات: خدافظی
(ات بلند شد رفت حمام و اومد بیرون موهاشو خشک کردو لباس تنش کرد رفت پایین یه نودل اماده خورد و فیلم دید؟
(موقعیت: ساعت یازده شبه و ات رفته بخابه)
(پرش صبح)
ویو ات
بیدار شدم دیدیم هر سه تاشون بالا سرم وایسادن
_: سلام کوچولو
ات: عه بلاخره اومدید(بغلشون کرد)
جیمین: بیا بریم صبحانه بخوریم
ات: باشه
(رفتن صبحانه خوردن پرش روی مبل نشسته بودن)
کوک: خب اردو خوش گذشت(نیش خند)
ات: ااا خب خیلی خوب بود خوش گذشت ولی دلم براتون خیلی تنگ شده بود
(اها امم کوک به مدیر مدرسه ی ات رشوه داده بود ک
عادی رفتار کنه همه اردو رفتن ولی ات نرفته بود)
ته: خوبه کاری ک نکردی هوم؟
ات: ها نه بابا چه کاری(یهو یاد دیشب افتاد و قرمز شد)
کوک: چی شده چرا قرمز شدی نکنه کاری کردی هوم؟
ات: ها نه نه فقط گرممه
کوک: مطمئنی
(ات دست کوک رو گرفت و گفت)
ات: میشه یه لحظه بیای میخام یه چیزی بهت بگم
ته جیمین: چی!!
کوک: منظورت چیه
ات: نه نه فقط باید یه چیزی بهت بگم اگه اشکالی نداره
کوک: هوم اوکی
جیمین: وایسا ببینم
ات: هوم؟
جیمین: الان منظورت اینه ک ما اضیفی هستیم
ات: ها نه نه بخدا این طوری نیس فقط..
ته: باشه باشه برو جیمین ولش کن
(ات و کوک رفتن تو اتاق و ات گفت)
ات: کوک اینکارا یعنی چی اگه بفهمن چی
کوک: به درک خب
ات: کوک لطفا اینطوری نکننن
کوک: هیچی نمیشه تو مال من میشی
ات: اه کوک لطفا بس کن
(کوک از اتاق رفد بیرون)
(شرایط این پارت80تا لایک مرسی از حمایت هاتون ولی کم نشده؟؟)
- ۱۲.۴k
- ۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط