پارت اخر

(پارت اخر28)
بعد از دو هفته به طور اتفاقی از دهن ات پرید  و ته و جیمین فهمیدن اونا باهم بودن ات  رو تنبیه کردن  و
به کوک هم گفتن اگه خاستی میتونی اون رو با خودت بعضی وقتا ببری  کوک هم قبول کرد و همشون  فقط هفته ای یک بار میتونستن ات رو با خودشون خونه ببرن  و بقیه ی روز هارو باهم باشم اونا دیگه کمتر ات رو عضیت میکردن  و خیلی دوسش داشتن)
(پایان)
(ممنونم از حمایت هاتون)
(فیک بعدی از جیمین باشه یا از کوک)
دیدگاه ها (۳۱)

(پارت 1)شخصیت ها: کوکی_ ات _جیمین _ تهیونگ _ مینسو (ویو ات) ...

(پارت 2)جیمین:  من جیمینم دوست بچگی و دوست پسر سابق ات شما ه...

(پارت 27)اینکه کی برمیگردن حرف زد که ته گفت) ته: هممون فردا...

(پارت26)سوتین) وترقوت ات رو بوسید  اروم رفت پایین تر و سینه ...

+این آقا گفت رسمی نباش &ولش کنید غذاتون رو بخوریدبعد شامتلفن...

پشیمونی..پارت. ۲۳ویو جناسویون بهم زنگ زد و گفت که چند نفر دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط