در میان روزها از روز دوم بدم میآید

در میان روزها از "روز دوم" بدم می‌آید...
روز دوم بی ‌رحم‌ ترین روز است...
با هیچکس شوخی ندارد...
در روز دوم همه‌چیز منطقی‌ست...
حقایق آشکار است ،
و به هیچ وجه نمیتوان سر ِخود را شیره مالید...

مثلا روز اول مهر ،
همیشه روز خوبی بود(ازش متنفرم)
آغاز مدرسه بود و خوشحال بودیم ،
اما امان از روز دوم...
تازه می‌فهمیدیم که تابستان تمام شده است...

یا مثلا روز دوم بازگشت از سفر...
روز اول خستگی در می‌کنیم ،
حمام می‌کنیم...
اما روز دوم تازه می‌فهمیم که سفر تمام شده است ، طبیعت ،
بگو بخند با دوستان و عشق و حال تمام شده است...

هرگاه مادر بزرگ نزد ما می‌آمد و یک هفته می‌ماند ،
وقتی که بر میگشت ناراحت میشدیم...
اما روز دوم تازه می‌فهمیدیم
که "مادر بزرگ رفت" یعنی چه ؟

یا وقتی کسی از دنیا میرود...
روز اول خدا بیامرز است ،
و روز دوم عزیز از دست رفته...

و اما جدایی...
روزِ اول شوکه ایم و شاید حتی خوشحال باشیم ،
که زندگی جدیدی در راه است...
تیریپ مجردی و عشق و حال ور می‌داریم...
اما دریغ از روز دوم...
تازه می‌فهمیم کسی رفته...
تازه می‌فهمیم حال‌مان خوب نیست...
تازه می‌فهمیم که تنهایی بد است...

باید روز دوم را خوابید...
باید روز دوم را خورد...
باید روز دوم را مُرد...


#دلنوشته_های_کوچه_پشتی
https://telegram.me/joinchat/BYIBETypQYYlvvnrZeAdZA
دیدگاه ها (۸)

میدونی مرد؟از یه جایی بعد دوره ی اینجور عشقا میگذره؛فلان ریم...

داشتم ظرفها رو خشک میکردم تو طبقه میچیدم ،که یهو از تو نشینم...

حـجم ِ دلـتنگی را کاش می شد جا کرد در پریشانـی تاریک ِ کمد ی...

‌ ابتدایش را که به روی هم نیاوردیمبیا انتهایش را هم....ببین....

#رویای #جوانی #پارت-۵( حرف های یونگی به جیمین ) ( + یونگی ، ...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

P¹¹ویو تینا از خواب با صدای دوش حمام بیدار شدم - آه دوباره ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط