عروسکم

پارت : ۳۰
از خواب بیدار شدم و با با دوتا توتفرنگی مواجه شدم جیسو رو از خواب بیدار کردم
جیسو : چیشده ؟
لیسا به تهنی اشاره کرد
راوی : تهیونگعلی و جنیعلی تو بغل هم خوابیده بودن (خیلی گوگولی )
همه دخترا و پسرا از خواب بیدارشدن و شروع کردن به عکس گرفتن
ویو جنی :
از خواب پاشدم و به قیافه کیوت تهیونگ مواجه شدم نا خوداگاه لبخند زدم که به خودم امدم شروع کردم به جیغ زدن از تو بغلش خودمو کشوندم بیرون
راوی : دخترا پسرا شروع کردن به خندیدن .
ته : ای گوشم (چشاشو میمالوند و با حالت خوابالود)
لیسا : جیسو (داره میخنده)
جیسو : لیسا (داره میخنده)
جنی : ببندید خرا (با بالشت شروع کرد به زدنشون )
جیمین : هییی تهیونگعلی بهترین لحظه زندگیتو از دست دادی
کوک : بدبخت
جین : اضگل
ته : گوه نخورید من بیدار بودم چشام بسته بود
جنی : خوب بیشعور چرا از بغلم نرفتی بیرون ؟
ته : چرا باید فرصت و از دست بدم (کیوت)
راوی : جنی بالشت و ور داشت و شروع کرد به زدن تو صورت تهیونگعلی
ته : اخ نکن
جنی : بچه ها با شما ها هم هستم هرچی دیدید از اینجا بیرون نمیره شیرفم شد ؟
رزی : خواهر گلم مطمعنی ؟
راوی : رزی گوشیشو سمت جنی گرفت و عکساشونو که تو گروه بچه هاست و بهش نشون داد
لیسا : امممم خوب من نمیدونم چه شدع
جنی پسرا رو بیرون کرد و دخترا لباساشو عوض کرد
نامجون : بچه ها هرچقدر دوس دارید خوش بگذرونید
بچه ها : هوراااااا
جنی : رزی میشه با این عکسه اعصبانیم نکنی
رزی : به شرطی که بزاری ما کنار پسرا بخوابیم
ته : اه اه اه چندش ، خیر سرتون اینجا سینگل نشسته
لیسا : نشسته وایساده
کوک دستشو گذاشت روی شانه لیسا (لیسا خجالت کشید )
جیسو و جین دستاشون تو دست هم گره خورده
رزی و جیمینم باهم تو گوشی رزی دارن راه میرن خلاصه هرکس پی کار خودشه و از هم جدان
ویو رزی :
دیگه داشت هوا سرد میشد و من و جیمین رفتیم کاپشنامون و از چادر اوردیم و پوشیدیم
رزی : وای چقدر هوا سرده
جیمین : اره چون نزدیک کویره این شکلیه
جیمین : دستات و بزار تو جیبت
رزی : اممم دوس دارم ولی جیب ندارم
راوی : جیمین نزاشت حرف رزی تموم بشه که دست رزی رو گرفت و گذاشت تو جیبش رزی به شدت خجالت کشید و لپاش سرخ شد
رزی : مم‌..‌.منونم
جیمین : وقتی خجالت میکشی لپات گل میندازه دلم میخواد لپای سرختو ببوسم پس با اجازه
راوی : جیمین وایساد روبه روی رزی و یه بوسه کوشولو روی لب رزی جا گذاشت


حمایت موخام
دیدگاه ها (۳)

عروسکم

عروسکم

عروسکم

عروسکم

بهترین دوستی ها پارت ۲و شروع کرد به فیزیک درس دادن زنگ تفریح...

بهترین دوستی ها پارت ۱ویو جنی صبح با صدای زنگ آلارم بلند شدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط