همین جوری بغل هم بودید که اجوما اومد تو وختی شمارو بغل هم
همین جوری بغل هم بودید که اجوما اومد تو وختی شمارو بغل هم دید فورن اومد تو و درو بست
$کوککک...یجییی
از هم دور شدید
$دارید چی کار میکنید اگه یکی دیگه جای من میدید چی؟؟
+بب..ببخشید اجوما
$کوک برو پایین لیسا اومده،،،یجی این بالا بمون صدات در نیاد هااا نباید بفهمهه
_اهم...باشه
اونا رفتن بایین توهم برای بهتر شدن حالت رفتی حموم
(ویدیو کوک)
دلم نمیخاست برم پایین پیش لیسا
گندش بزنممم حالا چطور میتونم یه عمر باهاش باشممم
همه نشسته بودن
■اه..پسرم بلخره اومدی
+ببخشید پدر که دیر کردم...
=پیش کی بودی هوم؟(نیش لبخند)
+ببند تهیونگ (جدی)(جوری که فقط ته بشنوه)
♧سلام عشقم(خودشو ناز میکنه)
+سلام(سرد)
■خوببب زیاد طولش نمیدیم ۲روز دیگه عروسی میکنید
♧(خیلییی خوشحال)
+دوباره شروع شد(پوکر)
■کوک بس کن،،حواست هست داری روی حرفم حرف میزن؟یادت رفته هرچی گفتم باید بگی چشم
=من از اولم گفتم این پسره به درد نخورده
+گفتم ببند تهیونگ
=ببندم؟؟چیه گفتنه حقیقت ازارت میده؟؟؟
■تهیونگگگگ...کوک ازت بزرگ تره احترامش رو نگهدار(میدونم تهیونگ از کوک بزرگ تره ولی این فیکه دوستان فیکککک:|||)
=هه
♧کوک عشقم چرا....
+به من نگو عشقمممم
■کوکککک...دیگه داری زیاده روی میکنی گفتم دو روز دیگه ازدواج میکنی یعنی میکنی
کوک بلد میشه...
+اوکی ازدواج میکنم...اما یه انگشتمم به لیسا نمیخوره حالا چه برسه به اینی که برای خونواده نوه بیارم
■کوکککککک
پدرش بلد میشه و یه سیلی محکم به کوک میزنه...همه بلد شدن
■خیلی گستاخ شدی،،،ومن میدونم دلیلش کیه و تو میبینی که چطوری جونش رو میگیرم
پدره کوک به سمت بله ها رفت تا بره پیشه،یجی...
پارت ۳۱
$کوککک...یجییی
از هم دور شدید
$دارید چی کار میکنید اگه یکی دیگه جای من میدید چی؟؟
+بب..ببخشید اجوما
$کوک برو پایین لیسا اومده،،،یجی این بالا بمون صدات در نیاد هااا نباید بفهمهه
_اهم...باشه
اونا رفتن بایین توهم برای بهتر شدن حالت رفتی حموم
(ویدیو کوک)
دلم نمیخاست برم پایین پیش لیسا
گندش بزنممم حالا چطور میتونم یه عمر باهاش باشممم
همه نشسته بودن
■اه..پسرم بلخره اومدی
+ببخشید پدر که دیر کردم...
=پیش کی بودی هوم؟(نیش لبخند)
+ببند تهیونگ (جدی)(جوری که فقط ته بشنوه)
♧سلام عشقم(خودشو ناز میکنه)
+سلام(سرد)
■خوببب زیاد طولش نمیدیم ۲روز دیگه عروسی میکنید
♧(خیلییی خوشحال)
+دوباره شروع شد(پوکر)
■کوک بس کن،،حواست هست داری روی حرفم حرف میزن؟یادت رفته هرچی گفتم باید بگی چشم
=من از اولم گفتم این پسره به درد نخورده
+گفتم ببند تهیونگ
=ببندم؟؟چیه گفتنه حقیقت ازارت میده؟؟؟
■تهیونگگگگ...کوک ازت بزرگ تره احترامش رو نگهدار(میدونم تهیونگ از کوک بزرگ تره ولی این فیکه دوستان فیکککک:|||)
=هه
♧کوک عشقم چرا....
+به من نگو عشقمممم
■کوکککک...دیگه داری زیاده روی میکنی گفتم دو روز دیگه ازدواج میکنی یعنی میکنی
کوک بلد میشه...
+اوکی ازدواج میکنم...اما یه انگشتمم به لیسا نمیخوره حالا چه برسه به اینی که برای خونواده نوه بیارم
■کوکککککک
پدرش بلد میشه و یه سیلی محکم به کوک میزنه...همه بلد شدن
■خیلی گستاخ شدی،،،ومن میدونم دلیلش کیه و تو میبینی که چطوری جونش رو میگیرم
پدره کوک به سمت بله ها رفت تا بره پیشه،یجی...
پارت ۳۱
۱۳.۰k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.