ا..اینجا باورم نمیشهههههههههه

ا..اینجا باورم نمیشهههههههههه
اولین باری که با تهیونگ اشنا شدم
فلش بک قدیم
خانوم گونگ این کلید خونه شما مبارکتون باشه
+خیلی ممنون وسایلامو گذاشتم هوا تاریک شده بود غذا سفارش دادم خوردم خودمو رو تخت پرت کردم (ساعت2نیم شب) با صدای باز شدن در از خواب پریدم
+یاااا حضرت کی دزد اومدهههههه چیکار کنممم خوووب من تکواندو بلدم میزنمش دیگ چیزی خاصی نیس ولی اگ اسلحه داشته باشه چیییی
مجسمه کنارمو ور داشتم اروم از پله ها رفتم پایین اییییی دیدمشششش واقعا دزد اومده پ..پس چرا چمدون دارههههه یعنی چییی
اروم رفتم نزدکش پشتش بودم خاستم مجسمه رو بکوبم تو سرش که برگشت دستمو گرفت
باهم چشم تو چشم شدیم هردوتامون جیغ زدیم
_تووووکییییی(داد)
+دلقککک تو اومدی تو خونم عجب دزد پرو ای هاااااا(داد)
_چیییی دزددد من خونه رو خریدم صاحب این خونممم
+یاااا عجب رویی داری من صاحب خونم دلقک امروزم خریدم گمشو بیرون یا به پلیس زنگ میزنم   
_اره حتما زنگ بزن که بیان ببرنت
+ببند دهنتو
_دختره بی شخصیت(اروم)
زنگ زدم پلیس اومد بعد از نیم ساعت
پلیس اینطور که معلومه صاحب قبلی کلاه بردار بوده و این خونه رو برا هردوتاتون فروخته
_+چیییییی
پلیس:امید وارم باهم کنار بیایید شبخوش
+ینییی چیییی وایسیددد از کجا معلوم این منحرف نباشه
_یااااا منحرف خودتی من کجام به منحرفا میخوره عجب ادم پرو ای تو دختر
پلیس:از اینجا به بعد به عهده خودتونه اگر خاستید شکایت کنید فردا بیاین اداره پلیس خدافظ

پایان فلش بک