ارباب مهربون من پارت ۲۸ فیک بی تی اس
ارباب مهربون من پارت ۲۸ #فیک_بی_تی_اس
صبح
بیدار که شدم حاضر شدم رفتم پایین دیدم جیمین داره صبحونه میخوره
+: سلام
_:.....
رفتم نشستم رو کاناپه که آجوما رو به من گفت
آجوما: دخترم دوروزه هیچی نخوردی از گشنگی میمیری ها پاشو بیا یه چی بخور
+: عب نداره
آجوما: اینکه از گشنگی بمیری عب نداره؟
+: از این ساعت به بعد چه زنده بمونم چه بمیرم چه فرقی داره آخه(آروم)
آجوما: چی؟
+: هیچی هیچی
جیمین ویو
ا.ت اون حرفو آروم گفت ولی من شنیدم .... نمیدونم کیو چیو باور کنم .... پاشدم رفتم آشپزخونه پیش آجوما و بهش گفتم
_: واقعا دوروزه هیچی نخورده؟
آجوما: نه پسرم هیچی هیچی نخورده از اون شب که خودش تنها اومد خونه بعد با تو دعوا کرد دیگه چیزی نخورده
_: یه چیزیش میشه ... بده یه چی بخوره
آجوما: باشه پسرم نگران نباش
کتم رو ورداشتم پوشیدم میخواستم برم که ا.ت بلند شد بره بالا که یهو افتاد و از هوش رفت
_: ا.ت ا.تتت
آجوما: دخترممم دخترم؟
_: آجوما دکتر دو خبر کن
جیمین ا.ت رو بغل کرد و برد تو اتاق گذاشت رو تخت که ۵ مین بعد دکتر اومد
دکتر: چیشده؟
_: یهو از حال رفت
دکتر: چیزی خورده؟
_: نه
دکتر: ولی من دیشب بهتون گفتم که یه چیزی بدین بخوره معدش خالیه
_: نمیخوره آخه هیچی
دکتر معاینه ش کرد و دوباره یه سرم زد
صبح
بیدار که شدم حاضر شدم رفتم پایین دیدم جیمین داره صبحونه میخوره
+: سلام
_:.....
رفتم نشستم رو کاناپه که آجوما رو به من گفت
آجوما: دخترم دوروزه هیچی نخوردی از گشنگی میمیری ها پاشو بیا یه چی بخور
+: عب نداره
آجوما: اینکه از گشنگی بمیری عب نداره؟
+: از این ساعت به بعد چه زنده بمونم چه بمیرم چه فرقی داره آخه(آروم)
آجوما: چی؟
+: هیچی هیچی
جیمین ویو
ا.ت اون حرفو آروم گفت ولی من شنیدم .... نمیدونم کیو چیو باور کنم .... پاشدم رفتم آشپزخونه پیش آجوما و بهش گفتم
_: واقعا دوروزه هیچی نخورده؟
آجوما: نه پسرم هیچی هیچی نخورده از اون شب که خودش تنها اومد خونه بعد با تو دعوا کرد دیگه چیزی نخورده
_: یه چیزیش میشه ... بده یه چی بخوره
آجوما: باشه پسرم نگران نباش
کتم رو ورداشتم پوشیدم میخواستم برم که ا.ت بلند شد بره بالا که یهو افتاد و از هوش رفت
_: ا.ت ا.تتت
آجوما: دخترممم دخترم؟
_: آجوما دکتر دو خبر کن
جیمین ا.ت رو بغل کرد و برد تو اتاق گذاشت رو تخت که ۵ مین بعد دکتر اومد
دکتر: چیشده؟
_: یهو از حال رفت
دکتر: چیزی خورده؟
_: نه
دکتر: ولی من دیشب بهتون گفتم که یه چیزی بدین بخوره معدش خالیه
_: نمیخوره آخه هیچی
دکتر معاینه ش کرد و دوباره یه سرم زد
۱۸.۰k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.