𝙋𝙖𝙧𝙩 𝟑
𝙋𝙖𝙧𝙩 𝟑
راهی همون مرده شور خونه شدم.....
از وسط گندم ها گذشتم و به در چوبی که تا کمرم میرسید و وسط حصارا بود. آروم دستمو روی در رمیم کشیدم و آروم به داخل هلش دادم مستقیم رفتم طرف صندوق پست. همه چی به طور عجیبی خوب بود دلیلی هم نداشت بهر حال بابام بم نامه داده درباره اینکه چی توش نوشته..... باید بگم همیشه یه چیزه زیاد قرار نی چیز جدید یا محتوا بدرد بخوری داشته باشه.
تنها چیزی که میخام بدونم اینه که زندس. اون آخرین عضو خانواده(اخرین کسی که بهش اعتماد دارم)عه. دلم میخاد زنده باشه دلم میخاد مطمئن شم که کسی هنوز وجود داره ک دلم بهش گرم باشه .در صندوق با صدای غژ غز بلندی باز شد یه نامه از طرف بابا ، مثل همیشه.
میدونم که اون بیرونه، دور از همه تو جنگل. احتمالا اگه بیشتر آماده دیدنش بودم میرفتم سراغش. مطمئن نیستم که اگه ببینمش بشناسمش احتما پیر شده. ولی خب..... تو جنگل باید خیلی تغییر کرده باشه. شاید قوی تر، یا شاید ریشو دلم نمیخاد ریشاش سفید باشه. دلم میخاد عین جوونیاش، عین وقتی ۵ سالم بود. مثل همون لحظه هایی که باهم میخندیدم همونقد خوشحال و نوشه باشه.(خوشتیپ! نمیشه اینو ندید گرف)
نامه رو باز کردم و به کلمه های حسابگرانه نوشته شده توسط پدری که بیشتر از ۱۰ ساله ندیدمش چشم میدوزم.....
راهی همون مرده شور خونه شدم.....
از وسط گندم ها گذشتم و به در چوبی که تا کمرم میرسید و وسط حصارا بود. آروم دستمو روی در رمیم کشیدم و آروم به داخل هلش دادم مستقیم رفتم طرف صندوق پست. همه چی به طور عجیبی خوب بود دلیلی هم نداشت بهر حال بابام بم نامه داده درباره اینکه چی توش نوشته..... باید بگم همیشه یه چیزه زیاد قرار نی چیز جدید یا محتوا بدرد بخوری داشته باشه.
تنها چیزی که میخام بدونم اینه که زندس. اون آخرین عضو خانواده(اخرین کسی که بهش اعتماد دارم)عه. دلم میخاد زنده باشه دلم میخاد مطمئن شم که کسی هنوز وجود داره ک دلم بهش گرم باشه .در صندوق با صدای غژ غز بلندی باز شد یه نامه از طرف بابا ، مثل همیشه.
میدونم که اون بیرونه، دور از همه تو جنگل. احتمالا اگه بیشتر آماده دیدنش بودم میرفتم سراغش. مطمئن نیستم که اگه ببینمش بشناسمش احتما پیر شده. ولی خب..... تو جنگل باید خیلی تغییر کرده باشه. شاید قوی تر، یا شاید ریشو دلم نمیخاد ریشاش سفید باشه. دلم میخاد عین جوونیاش، عین وقتی ۵ سالم بود. مثل همون لحظه هایی که باهم میخندیدم همونقد خوشحال و نوشه باشه.(خوشتیپ! نمیشه اینو ندید گرف)
نامه رو باز کردم و به کلمه های حسابگرانه نوشته شده توسط پدری که بیشتر از ۱۰ ساله ندیدمش چشم میدوزم.....
۲.۰k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.