چندپارتی
چندپارتی☆
p.1
_بس کن دیگه
صدات بالا رفته بود و دستات میلرزید
_همیشه همچی تقصیر منه؟!
جونگکوک پوزخند زد ،عصبی، صداش تیز بود:
_اگه تقصیر تو نیست پس تقصیر کیه؟من؟،
_اره حداقل این بار قبول کن !
یک قدم جلو رفتی و لب زدی :
_من دارم خفه میشم توی این رابطه .
چشماش تیره شد
_خفه میشی؟
با تمسخر خندید . لب زد :
_پس برو! کی جلوتو گرفته؟
برگشتی که بری اما صدات شکست :
_میدونی مشکل اینه که تو حتی نمی فهمی با من چیکار میکنی ...
همین جمله کافی بود.
چرخید سمتت،دستش بالا رفت
صدای سیلی توی اتاق پیچید .
سرت به یک طرف پرت شد و چند ثانیه فقط زنگ گوش هات رو می شنیدی.
...
p.1
_بس کن دیگه
صدات بالا رفته بود و دستات میلرزید
_همیشه همچی تقصیر منه؟!
جونگکوک پوزخند زد ،عصبی، صداش تیز بود:
_اگه تقصیر تو نیست پس تقصیر کیه؟من؟،
_اره حداقل این بار قبول کن !
یک قدم جلو رفتی و لب زدی :
_من دارم خفه میشم توی این رابطه .
چشماش تیره شد
_خفه میشی؟
با تمسخر خندید . لب زد :
_پس برو! کی جلوتو گرفته؟
برگشتی که بری اما صدات شکست :
_میدونی مشکل اینه که تو حتی نمی فهمی با من چیکار میکنی ...
همین جمله کافی بود.
چرخید سمتت،دستش بالا رفت
صدای سیلی توی اتاق پیچید .
سرت به یک طرف پرت شد و چند ثانیه فقط زنگ گوش هات رو می شنیدی.
...
- ۱۴۵
- ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط