part

part⁹²
کارآگاه²: که اینطور...پس تنها چیزی که از مشخصات اون شخص به یاد دارید سیاه پوش بودنشِ و اینکه دارای قدی بلند بوده؟
جئون بدون به کار بردن کلمات حرف کارآگاه رو تایید کرد و به ساعت دیواری رو به روش خیره شد!
_چه کسانی این موضوع رو میدونن؟*آروم
کارآگاه¹:تنها افرادمون که در این پرونده نقش داشتن و شما!
_این موضوع رو رسانه ای نکنید و به افرادتون هم بگید دهنشون رو ببندن!*آروم
کارآگاه ¹و²:چشم
_میتونید برید *نفس عمیق
بعد از خروج کارآگاه ها،جئون غمدیده به آرومی از روی تخت بلند شد و با کمک دیوار به سمت پنجره اتاق حرکت کرد. به بیرون خیره بود به که فضایی بعد از مرگ آدم ها تغییری نمیکرد؛ به ن‌ظامی نگاه میکرد که بعد از مرگ آدم ها تغییر نمی‌کرد!قانون طبیعت همیشه پایدار بود! زندگی و مرگ اصل های اساسی نظام طبیعت اند ؛ اصل هایی که هیچ گاه تغییر نمیکنند و همه رو در بر میگیرند!
.......days later
قطرات بارون بر روی پنجره به رقص در آمده بودن و خوشحالی میکردند، در صورتی که ابر به خاطر دوری یار به گریه در آمده بود؛امروز روزی بود که جسم زنی وفادار تلاشگر و حمایتگر به خاک سپرده میشد!امروز همون روزی بود که عاشق باید از معشوق دل می‌کند!
جمعیت زیادی برای خاکسپاری اومده بودن؛ جئون ات یا بهتره بگم کیم ات تنها زن سیاس‌تمداری بود که از مردان بزرگ سیاستم‌دار طرفدار بیشتری داشت؛تنها زنی بود که برای گریه کودکان بغض میکرد و برای افراد بی گناه عدالت خواهی میکرد!
بعد فرود آمدن تابوت به درون خاک بی غفلت جئون داغ دیده بیل رو بین دست های سردش قرار داد و شروع به کار کرد؛ هر بیلی که بر خاک میزد موجب سوق نوای گریه ها میشد!
پس از پوشیده شدن تابوت از خاک جئون کنار خاک نشست و سرش رو انداخت پایین!مرد از چی شرم داری؟ از اینکه اشک می‌ریزی یا از اینکه عشقت دو دستی تحویل خاک دادی؟
در همون حین صدای نوتیف گوشی ها بلند شد
همهمه ای که دلیل اصلی ایجادش"من کیم ات هستم" بود
جئون متعجب به اطراف نگاه کرد ، به طور آنی اشک های ریزانش رو پاک کرد و گوشیش رو از داخل جیبش کتش برداشت ؛ بعد از مدت کوتاه چشمان پر از غمش به درد تبدیل شد
ویدئو: سلام...من کیم ات هستم فرزند کیم گیون سوک و پارک بینا، قطعا زمانی که این ویدئو پخش شده من زیر خروارها خاکم*با خنده
+اما چیزی رو خواستم بگم که باید قبل ها میگفتم!پدرم همیشه مثاله زیبایی میزد میگفت این دنیا مثله محل دربار میمونه! همه با لبخند جلوت می ایستند و پشت سرت نقشه قتلت رو میکشن! این دنیا دقیقا همون محل درباره و درباریان میتونن هرکسی باشن!حتی رفیق چندین ساله؛ این دنیا در اصل مهمونی بالماسکه ای هست که اگر بدون ماسک وارد این مهمونی بشی در لحظه ی اول حذف میشی!....
دیدگاه ها (۹)

part ⁹³+زمانی که همه افراد به یک دروغ باور پیدا میکنن اون در...

part⁹⁴Meanwhile ناشناس¹:من حاضرم هرکاری براتون کنمناشناس²:هر...

part⁹¹A week later_² روز بعد از به هوش اومدن جئون_ hospital ...

part⁹⁰_last part_همسر عزیزم چطوره؟+از زمانی که تو رو دیدم اف...

چندپارتی☆p.3افتاد روی زمین گریه کرد و با خودش خیلی اروم حرف ...

بیب من برمیگردمپارت : 70قرص رو خوردم بلند شدم پ خواستم برم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط